تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !!( بخش سوم )

نکته دیگر هم در این بحث این است که حتی اگر دشمنان بخواهند با توجه به وعده های الهی و ائمه ، اقدام به تحرکات و اقداماتی بکنند که در تحقق آن وعده خللی ایجاد کنند ، عملا در این امر موفق نخواهند بود . ممکن است که تحرک و اقدام و طراحی بکنند اما اتفاقی که در عمل می افتد همانی است که وعده داده شده است و خروجی کار این می شود که اتفاقا همان تحرک دشمن ، دقیقا تحرکی بوده است که باید در فرایند رخ دادن آن وعده اتفاق می افتاده است !نمونه های تاریخی اش هم زیاد است . مثال ساده اش هم ماجرای خبر حضرت علی علیه السلام به میثم تمار از نحوه شهادتش و تلاش ابن زیاد لعنت الله علیه برای عدم تحقق این وعده !

بخش دوم بحث :

بحث دیگری که در این میان مطرح می شود این است که چون امکان رخ دادن مهندسی معکوس و سواستفاده دشمنان از احادیث و روایات عصرظهور است ، پس نباید این روایات اصلا مطرح شوند و مطرح شدنشان کاری نادرستی است !

برای پاسخ به این بحث از۳ سوال و جواب استفاده میکنیم :

بر فرض رخ دادن مهندسی معکوس ، آیا این دلیل می شود که چنین احادیث و روایات نشود و بایکوت شوند و در گنجه ها خاک بخورند ؟

با چنین منطقی پس ما باید اصلا از روایات مربوط به ظهور شخص حضرت و این که اساسا مهدی صاحب الزمانی وجود دارد و روزی قرار است ظهور کند هم نباید مطرح کنیم ، چرا که ممکن است مورد سواستفاده و مهندسی معکوس اسراییل و دشمنان اسلام در جهت سست کردن اعتقادات شیعیان قرار گیرد ؟!
کما این که از همان ۱۴۰۰ سال پیش تا به الان هم در روندی مستمر این بحث یعنی سواستفاده و مهندسی معکوس ادعای ظهور رخ داده است و می دهد . انواع و اقسام ظهور مدعیان دروغین امام زمانی در سطوح مختلف دقیقا حاصل همین مهندسی معکوس بوده .
شاید ملموس ترینش هم همین ۳۵ سال پیش بود که طرف ( مهدی قحطانی ) ادعای مهدی بود کرد و در مکه ظهور کرد و با ۲۰۰ مرد مسلح در مسجدالحرام قیام کردند و حتی یک هفته مسجد الحرام را در تصاحب خود داشتند ! و یا شاید بدیع ترینش هم همین ماجرای احمد الحسن صرخی در عراق .

حال بگویید با این منطق و با توجه به وجود این سواستفاده های فراوان از بحث ظهور ، پس ما نباید به مردم بگوییم که اصلا شخصی به نام مهدی قرار است از مکه ظهور کند و اصلا مهدی هست … مبادا که شرایطی برای سواستفاده دشمنان فراهم شود ؟!

این منطق ، منطق سستی است . با این منطق منفعل ما عملا باید بسیاری از احادیث و روایات و مسایل دینی را کنار بگذاریم چرا که امکان سواستفاده مغرضین از آن ها وجود دارد !

آیا با مطرح نشدن و جلوگیری از انتشار احادیث و روایات عصرظهور در جامعه، دشمن دیگر نمی تواند از این احادیث سواستفاده کند ؟ آیا دشمن خودش دسترسی به منابع روایی شیعه و سنی ندارد و نشسته است تا ببیند ما چه احادیث و روایاتی را مطرح می کنیم و او از آن مطلع شود و بعد بر اساس آن طراحی کند ؟
پاسخ این سوال روشن است . و مشخص است که دشمن اتفاقا بسیار بهتر و عمیق تر از ما از این روایات و اسناد شیعه را مطالعه کرده و می کند .
با توجه این موضوع پس اگر دشمنان از این احادیث ما مطلعند ، الان دقیقا چه کس دیگری نباید از این احادیث مطلع شود ؟! مردم و آحاد شیعیان ؟!

از طرف دیگر آیا در عصر اطلاعات ، می توانیم از انتشار مطلبی در جامعه که اتفاقا احساس نیاز به آگاهی در ان مورد می کند ، جلوگیری کنیم ؟ آیا اگر ما این احادیث و روایات را بایکوت کنیم ، سواستفاده گران یا افراد ناآگاه و کم اطلاع ، این اطلاعات و اخبار را دستکاری شده و تحریف شده در میان مردم نشر نمی دهند و اتفاقا به اهداف مدنظر خود نمی رسند ؟ که اتفاقا چنین می شود و شده است و بسیار از سواستفاده ها و انحرافات دقیقا در همین بستر و در نتیجه همین رویکرد منفعل و سلبی به این گونه مسایل اتفاق افتاده و می افتد . چشمانمان را ببندیم و چیزی نگوییم ، ان شا ء الله هم کسی چیزی نمی بیند و کسی به کسی چیزی نمی گوید …؟!

ادامه دارد …

→ خواندن مطلب قبلی

تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !! ( بخش دوم )

خواندن مطلب بعدی ←

از افراد بی شخصیت بترس !

نوشتن نظر شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *