۱مصلح جهانى وموعود آسمانى
در این کتاب صحبت از شخصیتى والا است که از اولین وآخرین منحصر است وداراى ویژگیهائیست که خداوند او را به آن امتیاز داده است. آن آقائى که علاوه بر جهات ولایت تکوینى وخلافت الهى داراى سلطنت حق وحکومت مطلق بر کره خاک خواهد شد ودولتى جهانگیر تشکیل مى دهد که در آن جز صدق وراستى، صفا وصمیمیت، گذشت وفداکارى، دوستى واحسان وجود ندارد. شخصیتى والاگهر که همه آشوبها وفتنه ها، نیرنگها وخود خواهیها را محو مى فرماید وبعنوان مصلح جهانى از اول آفرینش بشر، موعود آسمانى بوده وهمه پیغمبران، امت خود را بمقدم شریفش مژده مى دادند.
2.منتقم حقیقى، دلخوشى ستمدیده ها
ستمدیده ها به این دلخوش بودند که بالاخره روزى منتقم حقیقى مى آید وداد ستمدیده ها را از ستمگران خواهد گرفت وبا انقلاب جهانى خود، مستضعفین را بر مستکبرین چیره خواهد کرد. متدینین هم که از بى دینى ها، فسق وفجورها رنج مى برند با یاد آورى زمان ظهورش بخود تسلى مى دهند وراستى چه مولود مسعودى است که یادش تسکین بخش آلام دردمندانست. در شخصیتش همین بس که در همه کتابهاى آسمانى به آمدنش مژده داده شده وخداوند دولتش را صالحین وارث زمین شمرده است وآن را مقدر حتمى خوانده است.
3.اهتمام فراوان درباره مهدى
سرورى عظیم الشان که از جدش خاتم الانبیاء (صلى الله علیه وآله وسلم) واز آباء عظامش صدها روایت در نام ولقب وکنیه وشکل واخلاق وخصوصیات زندگیش وغائب وظاهر شدنش رسیده است وچه اهتمام زیادى که به آن سرور داده اند وچه عظمتى دارد که این قدر درباره اش بحث فرموده اند. آرى هرگز نمى شود زمین از حجت خدا خالى باشد زیرا غرض از آفرینش، آشنا ساختن مردم به یکتاپرستى است. این همه دستگاه عظیم خلقت براى این است که افرادى پیدا شوند واز روى معرفت به یکتائى خداوند اقرار نمایند واز شوق محبتش او را بپرستند.
4.اوصیاى محمد نیز دوازده نفرند
راهنمائى مردمان به این وظیفه وکیفیت پرستش را حجت خدا عهده دار است، چگونه مى شود زمین خالى از حجت باشد وحال آن که حجت چنین وظیفه اى که زمین وآسمان بخاطر آن آفریده شده اند دارد. خداوند چنین مقدر فرموده که تعداد اوصیاى حضرت خاتم الانبیاء (صلى الله علیه وآله وسلم) همچون بعضى از انبیاء سلف دوازده نفر باشند وچون دین اسلام ابدى وتا قیام قیامت پایدار(1) وپس از آن هرگز دینى نخواهد آمد، لذا راهنمائى که باید مردمان را رو بخدا بکشاند این طور مقدر فرموده که عمرش طولانى وبه طرز ویژه اى زندگى نماید.
5.همچون آفتاب، تشبیه جالب وجامع
اینجا است که این سئوال پیش مى آید پس فائده امام غائب چیست؟ همان طور که جابر از پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) پرسید وپاسخى که شنید او را ساکت کرد که همچون آفتاب از پس ابر. وراستى چه تشبیه جامع وجالبى، مگر منافع آفتاب به تابش مستقیم بر روى کره خاک منحصر مى شود؟
6.تابش از پس ابر نیز فایده ویژه دارد
به طورى که حساب کرده اند مقدار انرژى که از آفتاب به منظومه اش که زمین ما یکى از آنهاست مى رسد دو میلیاردم انرژى است که از آفتاب صادر مى شود. حال اگر بر بخشى از کره خاک نورش مستقیما نتابید بلکه از پس ابر نور افشانى کرد، از هزاران خاصیت وفایده دیگرش نمى توان چشم پوشید حتى همین تابش از پس آفتاب نیز منافعى در بر دارد که در تابش مستقیم نیست. به برکت همین غیبت وجود شریفش، به این معنى که مردمان او را نمى شناسند چه بهره ها که به آنها مى رسد.
7.اعتقادى فراتر از حس
ایمان به غیب که نهایت ارزش را دارد براى آنان که اهل ایمانند حاصل مى شود چقدر باور داشتن بدون دیدن ارزشمندتر است وراستى اسباب امتحان براى مدعیان ایمانست. آنان که اعتقادشان از حس، دیده وگوش، فراتر نمى رود ضعف استعدادشان آشکار. گردد وآنان که عقلشان فراتر از حس شان است نیز معلوم گردند. آیا برکتى از این بهتر که معتقدین به قرآن که باورشان است اعمالشان را گواهى چون امام عصر (علیه السلام) است از ارتکاب معصیت چشم مى پوشند وبه اعمال شایسته روى مى آورند.
منفعتى از این پر بارتر که با توجه به علم وقدرتش که رشته اى از علم وقدرت حق است در شدائد ومشکلات به او متوسل مى شوند ورفع شدت وسختیشان را از خداوند به واسطه او مى خواهند وتمنایشان را از او مسئلت مى نمایند.
8.جاذبه ولایت براى حفظ موجودات
اصلا وجود آفتاب براى حفظ منظومه اش لازم است اگر آفتاب نباشد، کجا زمین ومریخ ومشترى، زهره وزحل، عطارد ونپتون وشاید بعضى کرات دیگر واقمارشان برقرارند؟ اگر آفتاب وجود مبارک مهدى (علیه السلام) نباشد، کى این نفوس بشر وانواع موجودات در کره ارض مى توانند باشند در حالى که جاذبه ولایتش آنها را نگهداشته است. چه رحمتها که به برکتش نازل وچه زحمتها که از تصدق وجود مبارکش برداشته مى شود. وراستى هر چه بیشتر در تشبیه جدش پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) فرو مى رویم، به حقایقى گسترده تر آشنا مى شویم واین تعبیر را از جمله جوامع الکلم آن حضرت مى توان بشمار آورد که در لفظ اندک معانى بسیارى که از مبدء وحى سرچشمه گرفته است گنجانیده است. اینها مطالبى است که صفحاتى چند از این کتاب را شامل مى شود.
9.آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى
در بخش دیگرى از این کتاب روایتى از حضرت سجاد (علیه السلام) مورد بحث قرار مى گیرد که براى حضرت مهدى (علیه السلام) سنتهائى از انبیاى گذشته ذکر مى فرماید. از آن جمله در طول عمر، با حضرت نوح تشبیه مى شود که عمرى دو هزار ساله داشت وبه مناسبت اهمیت مطلب ودفع پاره اى از شبهات واشکالاتى که کم وبیش مطرح مى شود این بحث را مشروحا مطرح مى نماید.
10.طول عمر مهدى در جنب قدرت حق
از اصحاب کهف وزنده ماندنشان بنص قرآن مجید بمدت سیصد ونه سال وسپس باقى ماندنشان بحسب روایات تایید مى آورد. از داستان عزیر ویکصد سال مردنش وزنده شدن الاغش وتازه ماندن انگورش در ظرف یکصد سال حسب قرآن مجید براى جوان ماندن حضرت مهدى (علیه السلام) شاهد مى آورد. از جسدهاى مومیائى شده فراعنه وتازه ماندنش بخاطر دانشى که از خواص موجودات پیدا کرده استفاده مى نماید که خداوند آفریننده بشر وموجودات که همین دانش بشر نیز از او است بهر چیزى دانا وتواناست وهیچ چیزى در جنب قدرتش مشکل نیست.
11.تولدش ابراهیم وار وغیبتش همچون موسى
سپس پنهان ماندن ولادتش را همچون تولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن مى داند که نمرود، طاغوت زمان خواست از پیدا شدنش پیشگیرى کند ونتوانست ودر غارى رشد کرد وعاقبت بتها را شکست وطاغوت را درهم کوبید. غائب شدند از انظار را بقضایاى حضرت موسى (علیه السلام) تشبیه مى کند که غیبت هاى متعدد کوتاه وطویل داشت وبطور کلى از غیبت هر پیغمبرى یاد مى کند که شیخ صدوق در کتاب غیبت خودش که به اشاره آن حضرت نوشته است یاد آور شده است.
12.یوسف ناشناخته وعیسى مورد اختلاف
ناشناخته ماندنش را در میان مردم به یوسف تشبیه مى کند مى دانیم که یوسف صدیق سالیان متمادى در میان مردم مصر ومدتى نیز با برادرانش بود با آنها آمیزش وگفتگو داشت او را مى دیدند وبا او سخن مى گفتند اما او را نمى شناختند. حضرت مهدى (علیه السلام) نیز این سنت را از یوسف دارد ومرویست پس از ظهور آن حضرت مردم مى گویند شگفت این همان آقائى است که در میان ما بود با او نشست وبرخاست مى کردیم ومى گفتیم ومى شنیدیم ولى او را نمى شناختیم. وهمچون عیسى که مردم در سرنوشتش مختلف شدند گروهى او را به دار زده پنداشتند وبرخى معتقد به زنده بودنش شدند درباره آن بزرگوار نیز مردمان به اختلاف افتادند وجز آنان که خداوند دلهایشان را به ایمان امتحان فرموده باشد وبر آنها منت گذاشته ونعمتشان داده باشد بر اعتقادش ثابت نمى مانند. براى شاهد مطلب مواردى نیز نقل مى نماید از آن جمله کافرانى که مى خواستند پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) را بکشند او را ندیدند ودر زمانى نه چندان دور که وهابیه به کربلا مى ریزند وسید بزرگوار صاحب تفسیر کبیر را مى خواهند قطعه قطعه کنند او را نمى بینند.
13.نوابى که به حق سزاوار نیابت بودند
در بیشتر روایات مربوط به آن بزرگوار از دو غیبت کوچک وبزرگ آن حضرت سخن مى رود. در مدت هفتاد وچهار سال غیبت صغرى، چهار نفر از بهترین افراد وموثق ترین شیعیان فرامین آن سرور را به دوستدارانش مى رساندند ودرخواستهاى آنان را به سمع مبارکش عرض مى داشتند. این شخصیت ها عبارتند از جناب عثمان بن سعید ومحمد بن عثمان وحسین بن روح ومحمد بن على سمرى که هر کدام داراى کرامات وفضائل بسیارى مى باشند که بحق شایسته نیابت از آن وجود گرامى بودند.(2)
14.دکان شیادها باید بسته شود
طبق آخرین نامه حضرت مهدى (علیه السلام) به نایب چهارمش، نایب خاص وسفارت از طرف حضرتش براى همیشه منتفى شده وبه اصطلاح غیبت کبرى که شروع شد دیگر کسى آن حضرت را بعنوان نمایندگى وابلاغ دستوراتش به دیگران نمى بیند. مخصوصا در این موضوع، شهید بزرگوار آیت الله دستغیب تاکید فراوانى مى فرماید مبادا افراد ساده لوح فریب شیادها را بخورند وباید راه مذهب سازى ودکان باز کردن بسته شود. خواب نامه هائى که یک کاه ارزش ندارد موجب این نشود که براى آریا مهرها کشف وکرامت درست شود وبه نام امام زمان (علیه السلام) اسلام را بکوبند.
15.منکر رؤیت امام زمان نیستیم
البته بهیچ وجه منکر رویت حضرت صاحب الامر (علیه السلام) نیستیم ونمى گوئیم هیچ کس خدمت امام (علیه السلام) نمى رسد یا آقا را هم اگر دید نمى شناسد بلکه ممکن است ورا ببینند وبشناسند وبا او سخن بگویند واز ایشان استفاده نمایند همان طور که دیده وشنیده وگفته واستفاده ها کرده اند وخود همین افرادى که خدمت حضرت رسیده وگواهى داده اند واز صالحین روزگار نیز مى باشند یکى از دلیلهاى محکم بر وجود آن سرور عزیز است. آن چه مورد نظر وتاکید است، دعوى ملاقات بعنوان سفارت ونیابت وتبلیغ دستور به شیعیان است که طبق نص توقیع مبارک آن حضرت این موضوع منتفى است ومدعیش دروغگو ومفترى است. مدعیان دروغین نیز بسیار وجاه طلبان وشهرت پرستان که همیشه بوده اند از این موقعیت سوء استفاده ها کرده واحیانا خواهند کرد. خود مردم باید هشیار باشند وبه گزافه گوئیهایشان گوش ندهند.
16.کتابهاى حدیث ورجال در زمان غیبت
در زمان غیبت کبرى از نظر وظائف شرعى وتکلیف حرام وحلال چیزى فرو گذار نشده است. اولا مدارک احکام که از طرف اهل بیت (علیهم السلام) به یادگار گذاشته شده در ظرف چندین قرن بحث وتحقیق کافى درباره اش انجام گرفته است. روایات صحیح از سقیم، جدا واحادیث قوى از ضعیف ممتاز شده است راویان خوب از دروغگویان تشخیص داده شده وبا نوشتن کتاب رجال قدمى شایسته در این زمینه برداشته شده است. لذا از جهت مدارک فقهى رفع نیاز جامعه واتمام حجت به آنها شده است.
17.متخصص در هر علم باید اظهار نظر کند
چیزى که مهم است این است که هر کس نباید بخود این حق را بدهد که از متن روایات استفاده فقهى نماید. آیا هر یک از ما که به علم طب وارد نیستیم بخود اجازه نسخه نویسى وطبابت مى دهیم؟ هر چند بتوانیم نام بعضى از بیماریها وداروى آن را بخوانیم وچیزى هم سر در بیاوریم. علم دین ورشته فقه از این قاعده مستثنى نیست وهر کس نباید بخود این حق را بدهد که هر چه در کتابهاى اصولى دید فورا به فهم ناقص خودش مطلب را پیاده نماید بلکه براى غیر متخصصین رجوع به متخصصین واجب است.
18.نیابت عام به فقهاى عدول
چون برداشت هر کس از مدارک نمى تواند راهنمایشان باشد لذا به فقهاء عظام مردم را حواله داده اند آنها که متخصص این فن مى باشند وعمرى را در راه فهم اخبار آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) گذرانیده اند. باز هم نظر ژرف وعاقبت نگرى اهل بیت وحى وعصمت را در این حواله دادن مى نگریم، مبادا گرگهائى به لباس چوپان در آیند وبا مارک فقاهت مردم را به دنیاپرستى وریاست طلبى وشهرت خواهى وخلاصه شرک حقیقى سوق دهند به جاى اینکه مردم را از خدا ترس ومؤمن ومودب به اخلاق اسلامى بار بیاورند، آنان را خود خواه وپول دوست تربیت کنند لذا شرائط ویژه اى براى آن عالم ذکر فرموده اند. از آن فقیهى باید پیروى کرد که به تمام معنى وارسته باشد، خود نگهدار ودیندار، مخالف هواى نفس وپیرو امر مولایش باشد، اصلا تقلید از عالم بدون تقوى به این معنى ذکر شده جایز نیست تا چه رسد به این که صحیح باشد ودر این کتاب مى خوانیم که زیان عالم هوى پرست از لشکر یزید که آن جنایت را در کربلا مرتکب شد براى اجتماع اسلامى بیشتر است. لذا نهایت تقوى را در فتوى شرط مى داند واز قول حضرت صادق (علیه السلام) در تعریف از صفوان مى گوید که او ریاست طلب نیست.
19.رواج فساد در آخر الزمان
در بخش دیگر این کتاب از بعضى از علائم آخر الزمان که در هنگام غیبت کبرى واقع مى شود خبر مى دهد، از رواج فحشاء وفساد در زمین، از میگسارى آشکار وربا خوارى رسمى نقل مى کند، مطالبى که براى پیشینیان از عجائب وباور نکردنى بوده است اما براى کسانى که در این دوره زندگى مى کنند، امرى عادى بشمار مى رود.
20.نشانه هاى ظهور ونزدیکى آن
درباره نشانه هاى آخر الزمان در جاهاى متعدد این کتاب ودر هر جائى بخشى از آن نقل مى شود بطورى که تکرارى نیست ومطلب تازه ئى یاد آورى مى گردد. از قضایائى که قبل از ظهور آن حضرت واقع مى شود که آن را به دو نوع تقسیم نموده اند علائم حتمى وغیر حتمى بحث مى کند. از انقراض بنى عباس به عنوان یک مژده براى شیعیانى که منتظر دولت حق بوده اند خبر مى دهد. نشانه هاى حتمى ظهور آن حضرت را صیحه هاى آسمانى وخروج دجال وسفیانى وخسف بیداء وقتل نفس زکیه بین رکن ومقام وخروج سید حسنى را مقارن با ظهور آن حضرت شرح مى دهد ومخصوصا یاد آور مى شود که هیچ یک از علائم حتمى قریب الوقوع به زمان ظهور آن بزرگوار واقع نشده است هر چند از نشانه هاى غیر حتمى تعداد قابل ملاحظه اى تحقق یافته است.
21.مواریث انبیاء وتکرار تاریخ
از نکته هاى جالب که در این کتاب شریف به چشم مى خورد تذکر به این دو مطلب براى شناسائى بیشتر مقام مهدى (علیه السلام) است یکى آن که مواریث انبیاء وائمه هدى نزد آن حضرت مى باشد عصاى موسى که آن همه معجزات از آن آشکار مى شد هم اکنون با آن حضرت است ومروى است که در زمان ظهورش آن را به سنگى مى زند ونان وآب همراهانش را به اعجاز تامین مى فرماید. عمامه محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) وذوالفقار على (علیه السلام) زره داود از جمله مواریث انبیاء واولیاء است که نزد آن بزرگوار مى باشد. نکته دوم تکرار تاریخ صدر اسلام در زمان آن حضرت مى باشد همان طور که یزید پلید لشکریانى به مدینه ومکه فرستاد مدینه را غارت وقتل عام کرد ودر صدد خراب کردن کعبه بر آمد نواده اش سفیانى نیز در زمان قریب به ظهور آن حضرت چنین جنایاتى را مرتکب مى شود. از طرف دیگر همان طور که از لشکریان جدش حضرت امیر المؤمنین عده اى بعنوان خوارج شورش کردند وجز اندکى بسزاى جنایتشان رسیدند گروهى از لشکریان سید حسنى که در حدود چهر هزار نفر به عدد خوارج نهروان هستند بر حضرت مهدى (علیه السلام) خروج مى کنند وبه دست آن حضرت به هلاکت مى رسند وراستى تاریخ تکرار مى شود.
22.مجهول بودن وقت ظهور وانتظار فرج
از نکات جالب دیگر که در این کتاب شریف جلب توجه مى کند مجهول بودن وقت ظهور آن حضرت است که احدى از وقت دقیق آن اطلاع ندارد. مطابق بعضى از روایات بر خود آن حضرت نیز وقت آن معلوم نیست واز علوم ویژه خداوندى شمرده شده است وچه جالب در این کتاب عتش را احتمال داده است. انتظار فرج از بزرگترین عبادات است که شخص همیشه ودر هر حال دل به لطف خدا ببندد وبه رحمت وفرجش امیدوار باشد. این عبادت بزرگ نیز براى حضرت صاحب الامر (علیه السلام) مى باشد که منتظر فرج الهى به ظهور خودش باشد.
23.جریانات پیش از ظهور حضرت
در بخشهائى از این کتاب از وقوع فجایعى پیش از قیام مهدى (علیه السلام) خبر مى دهد از خروج سفیانى وجنایاتى که در شامات وعراق وحجاز مرتکب مى شود از قتل وغارت وحشتناک شیعیان وفسادى که در این منطقه حکمفرما مى شود خبر مى دهد.
از دجال، این ساحر شوم که جز مؤمنین ثابت قدم دیگران در دام سحرش اسیر مى شوند ونغمه هاى شیطانیش یاد مى کند. از خسف بیداء به زمین فرو رفتن لشکر سفیانى در سرزمین بیداء ما بین مکه ومدینه وخصوصیات آن را شرح مى دهد. از قیام سید حسنى از قزوین وپیشرفت کارش در راه اصلاح ومسلط شدنش بر بسیارى از بلاد وتسلیم حضرت مهدى (علیه السلام) شدنش خبر مى دهد. از گنج طالقان وافراد زنده اى که با سید حسنى وسپس با حضرت مهدى (علیه السلام) هستند واز سیصد وسیزده نفر افراد نخستین که خود را به آن وجود مبارک مى رسانند وبعدد اصحاب پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر مى باشند صحبت مى کند. از فساد بسیار وکشتار فوق العاده اى که از آن به موت احمر تعبیر مى شود وذهاب ثلثین یعنى دو سوم افراد بشر از بین مى روند واحتمالا جنگ سوم جهانى با اسلحه هاى مخرب روز، خبر مى دهد.
24.معجزات وتشرف خدمت مهدى
از معجزات حضرت مهدى (علیه السلام) در ضمن داستان شیرین ابو راجح حمامى وهمچنین اسماعیل هرقلى که در کتابهاى معتبر نقل شده است بحث مى کند وبا عنوان کردن این قبیل داستانها معجزات آن حضرت را در ضمن حلاوت داستان با بیانى جذاب مى رساند که شنونده وخواننده را نه تنها ملال نمى گیرد بلکه با شوق بیشتر آن را مى شنود ومى خواند ودوستى آن حضرت در دلش شکوفاتر مى شود. از شوق پسر مهزیار اهوازى به زیارتش که بیست سفر حج به این قصد مى رود وعاقبت به هدف مى رسد، شیرین سخن مى گوید. از حدیث شیرین ولادت آن حضرت وداستان مادرش نرجس خاتون صحبت مى کند واز پاسخ دادن به هفتاد مسئله در کودکى در زمان پدرش خبر مى دهد.
25.زمانى ویژه وبرکاتى خاص
زمان ظهور از برکات خاصى برخوردار است وبه فرموده شهید بزرگوار ما خداوند این قطعه از زمان را به این ویژگیها اختصاص داده است که به بعضى اشاره مى شود. از برکات ظهور موفور السرور امام مهدى (علیه السلام) مفاسد اخلاقى از بشر برداشته مى شود چون عقول رشد مى کند وبه مضمون فرمایش حضرت باقر (علیه السلام) هنگامى که قائم ما ظاهر مى شود خداوند دست لطفش را بر سر بندگانش مى گذارد (نظر زحمت خاصى به بندگان مى فرماید) وعقل هایشان کامل مى گردد.(3) در نتیجه وقتى فناى دنیا را پیش چشم داشت وبقاء آخرت را متوجه بود وقتى موهوم بودن واعتبارى بودن تجملات وشهوات دنیوى را فهمید وحقیقت داشتن آخرت را باور کرد، کجا به این زرق وبرقها دل مى افکند؟ لذا به برکت ظهور آن حضرت که خداوند عقلها را کامل مى گرداند، مفاسد اخلاقى بخودى خود ریشه کن مى شود از حقد وحسدها، کینه وعداوتها دیگر خبرى نیست. اخوت اسلامى وبرادرى ایمانى جاى دشمنى هاى بى جا را مى گیرد وهمکارى وصمیمیت، فداکارى ومحبت جاى درگیریهاى واهى را.
26.برکات خدا بر پرهیزگاران مى بارد
در این شرائط است که به مضمون آیه شریفه: واگر اهل قریه ها ایمان بیاورند وتقوى بورزند، درهاى (برکات) آسمانها را بروى آنان باز مى کنیم.(4)
خداوند توسعه فوق العاده اى که تا آن روز در کره زمین سابقه نداشته است، براى آنان فراهم مى فرماید. اینجا است که به مضمون بسیارى از روایات پى مى بریم که مى فرماید زمین گنجهایش را به تمام بیرون مى ریزد وگوشه اى از زمین بدون سبزى وکشت وزرع نمى ماند، مردمان در آن روزگار از قواى بیشتر ونیروى خدا دادى برخوردارند، چشمها وگوشها خیلى حساستر مى شود، با دست قطعه کوه را مى کنند واز این قبیل مطالب چون تقواى فردى واجتماعى را به خوبى رعایت مى کنند، خدا هم برکات فردى واجتماعى را بر آنان نازل مى فرماید. مخصوصا به برکت قناعت، دیگر حرص نمى زنند وبه آنچه خداوند بر ایشان خواسته، راضى ودلخوشند لذا زندگیشان را به خوشى مى گذرانند.
27.آرزوى درک زمان ظهور
اینک پى به آرزوى بزرگان وخوبان براى درک چنین روزگارى مى بریم، چه روزگار سعادتى که از هر طرف بنگرى، نور امام (علیه السلام) مى تابد وآثار وجودى وولایتش عالم را فرا گرفته است اللهم انا نرغب الیک فى دوله کریمه تعز بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق واهله خداوندا ما خدمت حضرتت اظهار میل مى کنیم نسبت به آن دولتى که به برکت آن اسلام، ومسلمین را عزیز مى گردانى ونفاق ومنافقین را ذلیل مى سازى. خداوندا ما آرزوى درک زمان ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) موعود آسمانى ومنتقم حقیقى را داریم. وراستى چه خوش فرموده است شهید محراب که چقدر براى منتظران آن حضرت لذت بخش است هنگامى که منادى الهى وصیحه آسمانى بلند مى شود که این مهدى (علیه السلام) است، پسر امام حسن عسکرى است، چه نشاطى پیدا مى کنند آنان که آرزوى شنیدن چنین نغمه مسرت بخشى را داشتند. بى خود نیست که امام صادق (علیه السلام) ناله شوق سر مى دهد ودعا براى تعجیل ظهورش مى کند وبه ما مى آموزد که حتما براى تعجیل فرجش دعا کنید ونگوئید المقدر کائن آنچه خداوند تقدیر فرموده است مى شود، بلکه چه بسا به برکت دعاى مؤمنین، ناله مشتاقان، خداوند فرجش را نزدیکتر فرماید.
28.کتابى عظیم در حجم اندک
اینک خواننده عزیزى که تا اینجا ما را همراهى مى کردى، خودت انصاف بده با این تحلیل مختصرى که از مطالب این کتاب خواندى، چقدر مطلب جالب وشیوا در حجم اندک در این کتاب نهفته است وراستى کتابى عظیم را تشکیل مى دهد که نور ولایت مهدى (علیه السلام) را در دلها مى تابد.
روانش شاد که خدا چه برکتى به عمرش داد که از سخنانى که در نزدیک سى سال قبل گفته، امروز اینگونه مردم بهره مند مى شوند وچه اخلاصى در عملش نهفته بوده که خداوند این چنین به گفته ها ونوشته هایش ترتیب اثر مى دهد.
آنچه ملاحظه مى فرمائید در تحت هشت عنوان از سخنرانیهاى آن بزرگوار جمع آورى شده در حالى که شاید یک دهم آنچه آن بزرگوار درباره حضرت مهدى (علیه السلام) سخنرانى فرموده نیست واى کاش رفقایش به فکر بودند گوهرهائى که از دهان مبارکش بیرون مى آمد جمع آورى مى کردند ونگه مى داشتند. باشد که نسلهاى آتیه از این خرمن پر بهره ببرند.
29.جمهورى اسلامى زمینه ساز انقلاب مهدى
سخن به درازا کشید ولى یک مطلب را نمى توانم ناگفته بگذرم. چند روز قبل یک نفر مى پرسید مگر نه روایات متعدد داریم که حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه وقتى ظهور مى فرماید که زمین پر از ظلم وجور شده باشد آن وقت حضرت زمین را پر از عدل وداد مى کند؟ گفتم چرا، اما مهلتش ندادم دنباله پرسش خود را بیاورد، زیرا این سوال از پیش از پیروزى انقلاب نیز از حلقومهائى که معلوم بود از کجا تغذیه مى شود؛ بیرون مى آمد. آنان که در کورى گرفتارند وحاضر نیستند دستشان را به چشم دارى بدهند تا آنها را ببرد بلکه خودشان را بیناتر از دیگران مى بینند. حالا که گفته شده امام زمان در وقتى که زمین پر از ظلم وجور است ظهور مى کند تا عدل را برقرار کند آیا معنیش این است که ما دست روى دست بگذاریم وتماشاگر جنایت جنایتکاران باشیم در حالى که به فرموده شهید آیت الله دستغیب جمهورى اسلامى زمینه ساز حکومت مهدى (علیه السلام) است.
30.آیا بگذاریم ظلم عالمگیر شود؟
یا بگفته آن جاهل باید کار را خرابتر کرد تا حضرت زودتر بیاید، پس چرا به عنوان طرفدارى از مذهب حق با حزب منفور ضاله مبارزه مى کردید؟ بگذارید فرقه ضاله خود در ضلالت ودیگران را نیز به ضلالت بکشانند وکار را خرابتر بکنند شاید حضرت زودتر آمد. آیا وظیفه ما این است که بگذاریم ظلم عالمگیر شود تا امام زمان (علیه السلام) زودتر ظهور بفرماید؟
31.تکلیف هر کس محفوظ است
آیا امر بمعروف ونهى از منکر در زمان غیبت بخاطر آمادگى براى ظهور حضرت باید متروک بماند ووظیفه در زمان غبت خرابتر کردن وضع است؟ یا تکالیف الهى سر جاى خودش محفوظ بوده هر کس موظف است به وظیفه شرعى خود عمل کند وبه بهانه آمادگى براى ظهور، از زیر بار بسیارى از تکالیف شانه خالى نکند.
بلکه علاوه بر انجام وظائف فردى با همیارى دیگران حکومت اسلامى تشکیل دادن ونمونه عدل اسلامى را پیاده کردن وبا این کار الگو براى سایرین باشد وظیفه است چرا از قطب مثبت تعیین وظیفه نمى کنید؟!
32.نمونه کوچکى از عدل جهانى بسازیم
هیچ کس ادعاء نکرده که جمهورى اسلامى حکومت صد در صد عدل الهى را پیاده کرده یا بتواند پیاده کند اما این را مى توان ادعاء نمود که بحسب ظاهر تا آنجا که ممکن است مى شود با درست پیاده کردن احکام اسلام نمونه والگوئى براى سایر ممالک گردید وآنها را به حقانیت وقابل اجرا بودن این احکام در این شرائط زمانى آشنا ساخت تا مردم دنیا خودشان با شوق رو به مصلح جهانى بیاورند وبا دل وجان اطاعتش را گردن نهند.
33.منطق زور براى طاغوتیان است
اشتباه این آقایان در این است که خیال کرده اند حضرت مهدى (علیه السلام) با زور بر جهانیان مسلط مى شود، نه چنین است بلکه جهانیان عاقل مى شوند، خودشان درک مى کنند حکومت عدل مهدوى برایشان از هر حکومتى بهتر است لذا بطوع ورغبت زیر پرچمش مى روند وحضرت تنها گردنکشان وطاغوتها ویاورانشان را که خار سر راه اسلام ومسلمین هستند وبه هیچ زبانى حاضر به همکارى با توده مردم نیستند از میان بر مى دارد.
34.عدل جهانى جز با ظهور مهدى نمى شود
ما مى دانیم که عدل جهانى جز با ظهور حضرت حجه بر پا نمى شود وهیچ کس چنین ادعائى نکرده که مى تواند عدل اسلامى را در جهان حکمفرما سازد. آنچه در توان ما است این است که بکوشیم احکام قران را پیاده کنیم این قدر تو سرى خور آریا مهر واربابش نباشیم اما دیگر بر دلها تسلط نداریم که حتما نور ایمان را در آنها بتابانیم یا در گوشه وکنار، خلوت وجلوت از ستم ستمگران جلوگیرى کنیم.
35.مزاحم ظهور حضرت نیست
خاطر این قبیل آقایان جمع باشد که جمهورى اسلامى مزاحم ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نیست بلکه پیشتاز وزمینه ساز آن است آیا ما توانسته ایم در این مدت عدل را در کشور خودمان برقرار کنیم که آقایان دلشان براى تاخیر ظهور مى سوزد چقدر خونها که در این چهار سال بناحق ریخته شده از آن جمله خون شهید مولف محترم این کتاب وحدود چهل کتاب دیگر وهزاران شهیدى که کشته منافقین یا کفار بعثى در جبهه ها وخراب شدن هزاران خانه در مناطق جنگى وآواره شدن میلیونها نفر در اطراف. آیا هنوز ما گرفتار ظلم ظالمین نیستیم که آقایان مى ترسند این جمهورى مزاحم ظهور حضرت باشد؟ ظلم آمریکا بر ما بیشتر شده وظلم شوروى بر افغانستان وظلم هر دو بر عراق وظلم ابر جنایتکاران بر دنیا. در داخل کشورمان از دست بعضى از قضاه وعاملین اجراء چه ستمهائى که از روى عمد یا سهو، علم یا جهل سر زده ومى زند.
شیراز بتاریخ فروردین ماه 62
سید محمد هاشم دستغیب
36.هزاران روایت درباره حضرت مهدى
در موضوع هاى دینى کمتر موضوعى چون اثبات وجود وظهور حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالى فرجه مطرح شده ودرباره اش روایت رسیده است. از طرق مختلف بیش از یک هزار حدیث بطریق شیعه از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده وبیش از این مقدار، از طریق سنى رسیده است به قسمى که بعضى از علماى عامه کتاب هائى در این مورد نوشته اند، از آن جمله محمد بن طلحه شافعى کتاب البیان را در اخبار آخر الزمان وامام عصر عجل الله تعالى فرجه نوشته است. همچنین ابن صباغ مالکى کتاب فصول المهمه ودیگرى تذکره الائمه وغیره را نوشته اند وروایات متعددى را نقل نموده که به بعضى اشاره مى شود.
37.آمدن مهدى حتمى است
روایت شریفى که اکثر مولفین عامه نقل کرده اند این است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، هر آینه خداوند آن روز را طولانى مى فرماید تا بیرون شود فرزندى از اولاد من که نامش نام من است وزمین را پر از عدل وداد کند پس از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد.(5)
38.نماز خواندن مسیح با حضرت مهدى
در حدیث دیگر که نزد عامه نیز معتبر است فرمود: اى مسلمانها چگونه اید هنگامى که عیسى بن مریم در میان شما باشد در حالى که امامتان میان شما است.(6) از جمله مطالب قطعى در زمان ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نزول مسیح از آسمان ها است که در رکاب حضرت حاضر مى شود وپشت سر آن حضرت نماز مى گذارد ومروى است که بسیارى از نصارى پس از این ماجرا مسلمان مى شوند چون مى بینند پیغمبرشان با امام مسلمین نماز مى گذارد.
39.نهمین فرزند حسین، مهدى است
از جمله روایاتى که از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در مورد حضرتش رسیده آن است که فرمود: مهدى از اولاد حسین است. ودر روایت دیگر تصریح مى فرماید که نهمین فرزند حسین است، براى او دو غیبت است، پنهان شدن کوچک وپنهان شدن بزرگ. در زمان غیبت کبرایش زمین پر از ظلم وجور مى شود. هنگامى که ظهور مى کند، ابرى بالاى سر او است وندا مى کند این است مهدى موعود وبر روى زمین نمى ماند مگر مؤمن واهل تقوى.
40.بر پا ساختن عدالت پس از نهایت جور
نکته اى که در نوع روایات مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) به آن اشاره شده است، بر پا ساختن عدالت جهانى توسط آن حضرت پس از فراگیرى ستم در سراسر عالم است. مى فرماید: در زمان آن حضرت زن جوان زیبا، جعبه جواهر را با خود بر مى دارد وتنها از شام به بغداد مى رود وکسى به او وجواهراتش نگاه نمى کند. این قدر عدل گسترده مى شود که دزدى یا نگاه خیانت به زن بیگانه از میان مردمان برداشته مى شود، مردم همه عادل مى شوند. تعبیر جالبى در این زمینه است که مى گویند گرگ ومیش باهم زندگى مى کنند.
41.فرقه ضاله وعدل جهانى
آن دروغگویانى که ادعاى امام زمان بودن کردند وساده لوحهائى که فریب دعوى بیجایشان را خوردند رسوایند. کسى که پس از این ادعاى واهى او، دو جنگ بین المللى وجهانى واقع شد که ملیونها نفر بى خود کشته شدند وملیونها نفر اعضاء بدن خود را از دست دادند، چه افرادى که آواره شدند وچه اموالى که ضایع شد وچه نوامیسى که هتک شد وخلاصه چقدر ظلم وجنایت روز بروز افزوده گردید. آیا این حقائق براى رسوائى این مدعیان دروغى کافى نیست؟ امام زمان که در بیشتر روایات رسیده درباره اش بعنوان بر پا کننده عدل وبردارنده ستم از او یاد شده است هنوز ظهور نفرموده است.
42.شواهد وجودى مهدى بیشمار است
غرض مسئله اثبات وجود امام عصر (علیه السلام) است که عرض کردم کتابهائى که علماى سنى در این زمینه نوشته اند فراوان است از قبیل فصول المهمه وتذکره الائمه وغیر این دو کتاب که درباره آن حضرت ومعجزاتش وکسانى که به خدمتش مشرف شده اند قلمفرسائى شده است. از این گذشته از روز ولادت حضرت تا کنون افراد زیادى به خدمتش مشرف شده ومى شوند آن هم از قبیل: مقدس اردبیلى ها وسید بحر العلوم ها که از زاهدترین وعادل ترین وبا تقواترین افراد زمان خود بودند وآنچه در این قبیل کتابها ثبت شده، قطره اى است از دریا ونمونه اى از خروارها است خدا داند که در گوشه وکنار چه افرادى خدمتش مشرف مى شوند وبه زیارتش نائل مى گردند.
پاورقى:
(1) مدارک این مطالب مشروحا در بحث نبوت شهید آیت الله دستغیب بچاپ رسیده است. (2)
در سخنرانیهاى جالبى که شهید محراب حضرت آیت الله سید عبد الحسین دستغیب
داشت کرامات وخوارق عاداتى که از هر یک از این چهار نایب خاص حضرت ولى عصر
(علیه السلام) دیده وشنیده شده مطرح فرموده ولى متاسفانه نوشته هاى مزبور
مفقود است امید است با پیدا شدن آنها در تجدید چاپ این اثر نفیس از آنها
نیز استفاده گردد. (3)
اصل حدیث وشرح آن در ضمن نوشته هاى شهید آیت الله دستغیب در آخر کتاب 82
پرسش چاپ چهارم ببعد که پس از شهادت آن بزرگوار منتشر گردیده آمده است. (4) (ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض). سوره اعراف 7 آیه 96. (5)
لو لم یبق من الدهر الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج رجل من
ولدى اسمه اسمى یملا الارض قسطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا. نقل بمضمون
در 13 بحار وکشف الغمه وغیره. (6) کیف انتم وعیسى بن مریم فیکم وامامکم بینکم. مدارک متعدد در کتب مربوطه.
43.کتابهاى متعدد در معجزات مهدى
از این قبیل معجزات وتشرف خوبان خدمت حضرتش بسیار است. مرحوم حاجى نورى در کتاب النجم الثاقب که به فارسى نوشته شده است، تعدادى از این موارد را آورده است. همچنین در جلد 13 بحار الانوار وکتاب دارالسلام.
اخیرا هم مرحوم نهاوندى اسماء بعضى از خوبان را که خدمت حضرت مهدى (علیه السلام) رسیده اند، داستانشان را نوشته است وما هم انشاء الله در ضمن بحثهاى مربوطه براى تنوع در مطالب وشواهد عرض وخسته نشدن شنوندگان بعضى را عنوان خواهیم کرد.
44.حضرت مهدى پاسخ هفتاد مسئله را مى دهد
در دوران کودکى، اسعد بن عبد الله اشعرى هفتاد مسئله داشت، نزد حضرت عسکرى (علیه السلام) رفت وحضرت فرمود از فرزندم بپرس وحضرت مهدى (علیه السلام) همه را پاسخ فرمود. این مطلب مشروحا در جلد 13 بحار الانوار ذکر شده است واین نکته را مى افزاید که در آن زمان اموالى را بعنوان سهم امام آورده بودند، حضرت اموال را جدا نمودند وصاحب هر یک را نام بردند.
45.فشار دربار خلافت وغیبت صغرى
هنگامى که در سال 260 هجرى قمرى حضرت عسکرى رحلت فرمود ومنصب امامت به آن بزرگوار رسید وبر جنازه پدرش ماز خواند، از طرف خلیفه عباسى فشار آوردند تا فرزند حضرت عسکرى را بازداشت نمایند چون مى دانستند (بر حسب روایات کثیره اى که رسیده بود) حضرت حجت فرزند امام حسن عسکرى است. لذا به اذن خداوند آن حضرت غائب شدند وایشان را نیافتند. بعضى از کنیزها را تا یک سال ودو سال حبس کردند تا معلوم شود آیا از آن حضرت حمل دارد یا نه؟ مقصود از غیبت آن حضرت این است که مردم او را نمى شناسند هر چند مى بینند مانند برادران یوسف که با او نشست وبرخاست مى کردند، با او همخوراک مى شدند وصحبت مى کردند اما او را نمى شناختند.
46.چهار نفر نایب در ظرف هفتاد وچهار سال
در مدت هفتاد وچهار سال که غیبت صغى بود، چهار نفر یکى را پس از دیگرى حضرت تعیین فرمود که نخستین ایشان عثمان بن سعید است از رجال برجسته شیعه است وپس از او فرزندش محمد بن عثمان که معروف به خلانى است معین فرمود. در حالات این بزرگوار نقل شده که یکى از مؤمنین گفت به دیدارش رفتم، دیدم جلوش تخته اى است که روى آن اسماء اهل بیت وآیات قرآن را نقش مى نماید، پرسیدم چه مى کنى؟ گفت مرگ من نزدیک است تدارک قبر خودم را مى کنم، این تخته را تهیه کرده ام تا اسماء اهل بیت را بر سر قبرم نقش نمایم شاید خداوند به برکت این بزرگواران مرا از فشار قبر بر کنار بدارد. قبرش را نیز نشان داد که از پیش آماده کرده بود. نایب سوم حضرت جناب ابوالقاسم حسین بن روح وپس از آن بزرگوار على بن محمد سمرى است. نزدیکى مرگ على بن محمد سمرى، نامه اى از حضرت به او مى رسد که دیگر غیبت کبرى شروع شده است دیگر کسى به عنوان سفارت ونیابت خاص ماموریت نخواهد یافت.
47.ادعاى رؤیت بقصد نیابت
اگر کسى ادعاى رویت کند دروغ مى گوید یعنى اگر کسى بگوید امام زمان را دیده ام به عنوان اینکه من واسطه ام ونیابت خاص دارم ودستور از او مى گیرم وبه مردم ابلاغ مى کنم، دروغ مى گوید. البته منافات ندارد که اشخاصى هم آن حضرت را ببینند اما ادعائى نداشته باشند، آنچه مهم است دانستن این مطلب است که دعوى نیابت خاص ومشاهده امام به این عنوان که به من ماموریت ابلاغ دستوراتش را داده است، دروغ است. هر کس گفت من نایب خاص امام زمان هستم، به فرموده خود امام زمان دروغ مى گوید. عین نامه حضرت در کتاب اکمال الدین صدوق واثبات الوصیه وجلد 13 بحار الانوار ثبت است.
48.وقت ظهور بر همه پنهان است
با این ترتیب جلو نیرنگ اشخاص حقه بازگرفته مى شود تا هر شیادى به دعوى دیدن امام زمان وپیغام امام زمان دکانى باز نکند ومردم را نفریبد.
مدت غیبت کبرى را نیز خدا مى داند وبس، لذا هر کس وقت تعیین کندو بگوید امام زمان در فلان سال ظاهر مى شود، دعوى بى جائى کرده است بلکه مورد لعن نیز هست وحسب بعضى از روایات، بر خود امام زمان نیز پنهان است.
49.خواب نامه ها ونشر اکاذیب
هراز چندى بعضى از شیادها خواب نامه هائى منتشر مى کنند وعده اى ساده لوح را تحت تاثیر قرار مى دهند. مثلا چندى قبل نوشته بودند شیخ احمد نامى متولى مسجد مدینه منوره در خواب دیده که چنین وچنان مى شود ایها الناس توبه کنید تا شش سال دیگر امام زمان ظاهر مى شود. در حالى که در مدینه چنین کسى نبوده ونیست وبر فرض هم که باشد، از کجا چنین خوابى دیده باشد ومگر هر خوابى قابل اعتناء است. عجب این است که همزمان در چندین نقطه از مملکت نیز پخش مى شود، لاى قرآنها ومفاتیح در حرمهاى مطهر مى گذارند وقسم مى دهند این خواب نامه را چند مرتبه بنویسند که چقدر اجر دارد. چه بسا دستهاى خیانتى هم در کار باشد که این اکاذیب را نشر دهد ومردم را به این چیزها سرگرم کند تا از معارف وواقعیات باز بمانند واین طور وا نمود کنند که این ملت چقدر خواب است، با یک خوابنامه مى شود آنها را فریفت با یک تکه کاغى مى شود آنها را از میدان بدر برد. زنها بیشتر در معرض خطرند، اشخاصى پیدا مى شوند که به بهانه دعاى اولاد وطلسم وغیره آنها را مى فریبند. داروى محبت کدام است؟ بهترین اسباب براى جلب محبت شوهر، اطاعت او است، بدون رضایتش از خانه بیرون نرو.
50.معنى آفتاب از غروب طلوع مى کند
روایتى رسیده که هنگام ظهور حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالى فرجه آفتاب از مغرب طلوع مى کند. بعضى از بزرگان ظاهر این روایت را گرفته وگفته اند گردش آفتاب (ودر حقیقت گردش زمین به دور خودش) تغییر مى کند. ولى در کتاب کفایه الموحدین روایت را این طور نقل مى کند: در ضمن فرمایشات امیر المؤمنین (علیه السلام) هنگامى که حضرت نشانه هاى ظهور مهدى (علیه السلام) را ذکر مى فرماید این جمله را بیان مى کند آفتاب از مغرب طلوع مى کند یعنى مهدى (علیه السلام) از مکه ظاهر مى شود. مکه معظمه نسبت به عراق جنوب غربى است ونسبت به موقعیت مکانى آن حضرت مکه معظمه این طور تعبیر مى فرماید که آفتاب حقیقى یعنى مهدى علیه السلام از مغرب یعنى مکه معظمه طلوع مى فرماید.
51.ظهور حضرت با خواب معین نمى شود
ظهور حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه بقدرى مهم است که همه انبیاى سلف آن زمان را بشارت داده اند (براى مزید اطلاع به کتاب انیس الاعلام مراجعه شود) زمین باید پس از قرنها ستم، از عدل پر شود، باید بجاى ستمگرها ومتجاوزین، عباد صالحین جایگزین شوند، باید غیر از بندگان مؤمن، کسى روى زمین نباشد. آیا موقع چنین مطلب مهم وبى سابقه اى بخواب درست مى شود؟
52.ناله شوق امام صادق براى مهدى
هنگام ظهور زمانى است که امامان ما مشتاق چنین زمانى بودند. در شب ماه مبارک رمضان حضرت صادق پس از نماز صبح سر به سجده گذاشت ودعاى فرج براى حضرت مهدى (علیه السلام) خواند: خدایا تعجیل فرما در ظهور آن آقائى که ظهورش سبب نجات اولیاء تو است، ظهورش موجب عزت مؤمنین است. پس از سر برداشتن از سجده، از او پرسیدند این آقا کیست؟ فرمود فرزند زاده ام، پسر حسن عسکرى (علیه السلام) است.
53.پیغمبران پشت سر مهدى در نماز
در دعاى ندبه مى خوانید: آیا مى شود عمر ما این روزگار مبارک را دریابد (هل یتصل یومنا منک بعده… (اى آقا کى مى شود که تو جلو بایستى وما پشت سرت نماز بخوانیم. آرى در جماعتى که در صف نخستین آن عیسى بن مریم وخضر والیاس پیغمبران خدایند وخدا آنها را نگهداشته است ودر رکاب مهدى (علیه السلام) حضور دارند. اللهم عجل فرجه وسهل مخرجه.
54.مردم را سرگردان نگذاشتند
روز گذشته کلام رسید باینجا که در زمان غیبت صغرى حضرت چهار نفر را بترتیب بعنوان نایب خاص معین فرمود تا به توسط ایشان مردم مطالب ومقاصد خودشان را به امام برسانند ودستورات امام نیز توسط ایشان به مردم ابلاغ گردد. چهارمین ایشان على بن محمد سمرى چند روز بمرگش مانده نامه اى از طرف حضرت به او مى رسد که نزدیک شدن مرگش را به او یاد آورى مى فرمایند وتصریح مى فرمایند که از این پس بعنوان نیابت کسى معین نمى شود. اما تکلیف بندگان چیست؟ مردم را حیران وسرگردان نگذاشتند 1070 سال از زمان غیبت کبرى مى گذرد(5) وخدا داند چقدر دیگر طول بکشد اما حضرت به وظیفه خودش عمل کرد وشیعیانش را سرگردان نگذاشت.
55.رجوع به علماء در زمان غیبت
واما الحوادث الواقعه فارجعوا الى رواه احادیثنا فانهم حجتى علیکم. هر چند امام زمان (علیه السلام) از نظر ما غائب شد، اما شکر خداى را که سخنان او واجدادش که همان احادیث وروایات باشد، در میان ما است. سالیان متمادى مى گذرد اما کتب اخبار آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) در هر دوره اى در میان مردم بوده وحجت خدا تمام گردیده است. در هر دوره اى راویان راویات از میان اشخاص برجسته ومورد اعتماد برخاستند، از عادل ترین وموثق ترین افراد زمان بودند، از قبیل زراره بن اعین ها وصفوان بن یحیى ها ومحمد بن مسلم ها وابوبصیرها وغیر ایشان. نمونه اى از بزرگوارى یکى از ایشان را عرض کنم.
56.عبادتهاى صفوان ورفقایش
در حالات صفوان بن یحیى نوشته اند که روزانه یکصد وپنجاه رکعت نماز مى خواند وسالى سه ماه روزه مى گرفت وسه مرتبه زکوه مالش را مى داد.
با دو نفر از رفقایش پیله ورى مى کرد، باهم به مکه معظمه آمدند، در مسجد الحرام باهم قرار گذاشتند که هر کدام بیشتر در دنیا ماند، اعمال خیر دیگرى را به نیابت او انجام دهد. آن دو نفر رفیق مردند وصفوان شبانه روز پنجاه ویک رکعت نماز واجب ونافله خودش را مى خواند وبراى هر کدام از دو رفیقش نیز مى خواند، پنجاه ویک رکعت براى ابن نعمان وپنجاه ویک رکعت براى ابن جندق، ماه رجب وشعبان را براى آن دو نفر روزه مى گرفت وماه رمضان را براى خودش وسه مرتبه هم مالش را تزکیه مى کرد، دو مرتبه به نیابت از دو رفیقش ویک بار هم براى خودش.
57.کتابهاى اخبار در زمان غیبت
اینها چنین مردمانى بودند که از حیث ایمان وعمل در دوره خودشان زبان زد وشناخته شده بودند وخداوند توفیق جمع آورى اخبار اهل بیت را به ایشان عنایت فرمود چهارصد نفر از اصحاب ائمه (علیهم السلام) سرگرم تدوین اخبار شدند به اشاره خود اهل بیت، روایات را ضبط وثبت کردند تا در مثل چنین زمانى بدرد مردم بخورد. مرحوم کلینى بیست سال در خانه نشست وروایات اهل بیت را جمع آورى نمود. صدوق وطوسى نیز هر کدام زحمات فراوانى را در جمع آورى روایات متحمل شدند.
58.به راویان مهذب رجوع کنید
خلاصه حضرت مهدى (علیه السلام) در آخرین نامه خود به چهارمین نایبش مى نویسد در زمان غیبت کبرى براویان این روایات رجوع کنید – یعنى به کسانى که روایت صحیح را از دروغ وضعیف تشخیص مى دهند رجوع کنید. به آن علمائى که حلال وحرام را مى فهمند وبعلاوه هواى نفس هم ندارند رجوع کنید. جایز نیست که از هر مجتهدى تقلید شود بلکه باید حافظا لدینه باشد مخالفا لهواه باشد از حیث تقوى کاملا دیندار واز حیث تهذیب نفس، مخالف هوى وهوس باشد خود خواهى، تعصب، خودبینى در او نباشد.
59.ضرر عالم هوى پرست از لشکر یزید بیشتر
مرویست که ضرر عالم هوى پرست براى دین مردمان از لشکریان یزید بیشتر است علمائى که هوى پرست وطالب جاه وشهرت باشند مورد لعن مى باشند هر ریاست پرستى ملعون است. بلى اگر صائنا لنفسه بود خوددارى کننده از هوى پرستى بود حتما جاهل باید رجوع به عالم کند از چنین عالمى کسب علم وفضیلت نماید. در هر رشته اى وهر کارى کسى که وارد نیست به اهلش مراجعه مى نماید براى دانستن حلال وحرام نیز باید به اهلش مراجعه کرد.
60.نهایت تقوى در فتوى دادن
شرط اساسى مفتى یعنى کسى که مى خواهد فتوى دهد این است که در مرتبه کامل تقوى باشد مبادا در اثر هواى نفس حلالى را حرام یا حرامى را حلال کند، خون مظلومى را بریزد یا مال ناحقى را ببرد یا بغیر اهلش بسپارد. همان ولایت امام اولى الامر که اولى به تصرف است(6) مرجع تقلید نیز داراست پس باید ذره اى حب دنى در دلش نباشد وگر نه تقلید کردنش جایز نیست چه بسا به واسطه حب دنیا حلالى را حرام یا حرامى را حلال کند.
61.صفوان ریاست طلب نیست
از صفوان بن یحیى سخن گفتم این شخص کسى است که حضرت صادق (علیه السلام) تعریفش را مى فرماید انه لا یحب الریاسه صفوان ریاست را دوست نمى دارد. خوشش نمى آید که بالانشین ومحترم باشد تعریفش را بکنند.
امام که غائب شد تکلیف ما را معین فرموده وما را حیران وسرگردان نگذاشت وبراى تشخیص نایب عام ومجتهد عادل باید به اهل خبره واطلاع مراجعه کرد.
62.انتظار فرج براى خود امام زمان
ظاهر بعضى از روایات آن است که بر خود حضرت مهدى (علیه السلام) نیز هنگام ظهور مخفى است. از پیغمبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مروى است که موقع ظهور امام زمان دو علامت براى خودش هست یکى شمشیرش از غلاف خارج مى شود وبه نطق در مى آید ومى گوید مهدى خروج کن وبه وسیله من زمین را پر از عدل وداد کن. علامت دیگر بیرقى است که با آقا است وآن هم به نطق در مى آید. شاید رازش هم این باشد که خود امام زمان (علیه السلام) هم در انتظار فرج باشد که افضل عباداتست. کسى که مسافر عزیزى دارد چطور منتظر است که بیاید اگر کسى این حالت برایش نسبت به امام زمان واقع شد این حال خودش عبادت بلکه افضل عبادات است. انتظار فرج الهى توسط امام زمان براى خودش نیز از افضل عبادات است.
63.مقام والاى مهدویت
چون منصب مهدویت مقام شامخ منحصر بخودش مى باشد ولازمه اش سلطنت بر شرق وغرب عالم است، منصبى است که انبیاء وائمه به آن مژده داده اند وناراحتى مؤمنین را به آن تسکین مى دادند، شیادها مخصوصا در زمان غیبت کبرى به طمع چنین مقامى ورسیدن به چنین ریاستى منتظر فرصتند وتا کنون بیش از یکصد وپنجاه نفر دعوى مهدى بودن را کرده اند وخداوند همه را رسوا ساخت. لذا براى مشتبه نشدن مطلب بر کسى، از همه امامان ما روایاتى راجع به صفات مهدى (علیه السلام) ونشانه هاى خروج ونزدیکى زمان ظهورش ذکر شده است. بعضى از نشانه ها به عنوان علامت هاى حتمى ذکر شده که تا این نشانه ها واقع نشود حضرت هم ظهور نمى فرماید.
67.سقوط بنى العباس قبل از ظهور
یکى از علائم حتمى قبل از ظهور حضرت را انقراض دولت مقتدر وریشه دار بنى عباس دانسته اند که این نشانه در هفتصد سال قبل به دست هلاکوخان وخواجه نصیر الدین طوسى تحقق پذیرفت.(7)
نشانه هاى حتمى دیگر که شاید حدود نه نشانه مى شود هنوز واقع نشده است هر چند تعداد زیادى از نشانه هاى غیر حتمى واقع شده است.
68.خروج سفیانى ودجال از علائم حتمى
از نشانه هاى حتمى که مقارن با ظهور حضرت نیز مى باشد (نه مثل سقوط خلافت بنى العباس که قرنها قبل بوده) خروج دجال وسفیانى است. در روایتى که از این فتنه سخن مى رود، راوى به امام (علیه السلام) عرض مى کند آقا از خداوند بخواهید این بلا پیش نیاید. امام در جوابش مى فرماید حتمى است باید واقع شود.
69.جنایات سفیانى قبل از ظهور مهدى
سفیانى از اولاد یزید بن معاویه است وبین شام ومکه از صحراى خشک بیرون مى آید واز همانجا لشکر تهیه کرده وپنج مملکت را تصرف مى نماید. دمشق، حمص، فلسطین، اردن وقنسرین را تسخیر مى کند ولشکر بسیارى تشکیل مى دهد وبه اطراف براى قتل وخرابى مى فرستد. آگهى مى کند اگر کسى سر یکى از دوستان على (علیه السلام) را بیاورد یک هزار درهم به او مى دهم. به طمع مال خیلى از دوستان على (علیه السلام) کشته مى شوند.
70.خسف بیداء از نشانه هاى حتمى
لشکر دیگرى مى فرستد به سمت مدینه وآنجا را قتل عام مى کند سپس همین لشکر را براى خراب کردن مکه مى فرستد ودر بین مکه ومدینه صیحه اى بلند مى شود که زمین آنها را فرو برد. زمین تمام این لشکرى که به سیصد هزار نفر مى رسند فرو مى برد، جز دو نفر را که ملکى صورتشان را بر مى گرداند وبه یکى امر مى کند برو به مکه وصاحب الامر (علیه السلام) را بشارت بده که در سرزمین بیداء (همان وادى میان مکه ومدینه) لشکریان سفیانى به زمین فرو رفتند وبه دیگرى امر مى کند به شام برو وسفیانى را از این ماجرا با خبر کن وبترسان. این ماجرا که به نام خسف بیداء یعنى فرو رفتن در سرزمین مزبور است ولشکریان سفیانى به این بلا مى افتند از نشانه هاى حتمى مقارن ظهور حضرت شمرده شده است.
71.سید حسنى وگنج طالقان
از دیگر علائم حتمى، خروج سید حسنى است. سیدى از سادات حسنى که نسب شریفش به حضرت مجتبى حسن علیه السلام مى رسد. از قزوین ظهور مى کند در حالى که نه دعوى نبوت دارد نه امامت ونه مهدویت ونه نیابت از مهدى (علیه السلام) وتنها براى بر پا داشتن حدود الهى واصلاح امور مسلمین ورفع ظلم قیام مى کند. سید حسنى حرکت مى کند، عده اى از قزوین به او مى گروند وگنج طالقان به او مى پیوندد. گنج طالقان که در روایت این طور تعبیر شده، کنایه از افراد نیک وبرجسته وپایدار هستند که از طالقان حرکت مى کنند وبه سید حسنى مى پیوندند.
72.پیشرفت وپیروزى سید حسنى
کم کم اطرافیانش زیاد مى شوند وپیروان وهمراهانش پیشرفت بسیارى مى نمایند واز قزوین تا حدود عراق را یک پارچه مسخر مى کند وحکومت عدل را بر پا مى دارد. این پیشرفت مقارن با خروج حضرت مهدى (علیه السلام) از مکه معظمه مى گردد که حضرت به کوفه تشریف مى آورند. به سید حسنى خبر مى دهند حضرت مهدى (علیه السلام) به کوفه مى آیند، به لشکر دستور مى دهد به استقبالش برویم ببینیم آیا درست است یا نه. وقتى به حرت مى رسند، سید حسنى آقا را مى شناسد ولى براى اطمینان بیشتر لشکریانش، از آن حضرت مواریث پیغمبران مطالبه مى نماید.
73.مواریث انبیاء نزد مهدى
حضرت مى فرماید بیاورید عصاى موسى (علیه السلام) را وآن را به سنگ مى زند وآب جارى مى شود. آرى مقام مهدى (علیه السلام) فوق العاده عظیم است، مواریث همه انبیاء نزد او است، انگشتر سلیمان بن داود وعمامه حضرت خاتم الانبیاء محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)، ذوالفقار على (علیه السلام) ومواریثى از آباء عظامش به او رسیده است. پس از نشان دادن مواریت انبیاء، سید حسنى دست آن حضرت را مى بوسد ومى گوید شما را شناختم ولى براى اینکه لشکریان به شما معتقد شوند مواریث انبیاء را مطالبه کردم.
74.تاریخ خوارج تکرار مى شود
تمام لشکر او که یکصد هزار نفر هستند، همه بیعت مى کنند جز چهار هزار نفر از آنان که مانند خوارج که در برابر على (علیه السلام) ایستادند. اینها هم بر مهدى (علیه السلام) خروج مى کنند وهمان طور که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) خوارج را کشت این چهار هزار نفر هم به دست حضرت مهدى (علیه السلام) کشته مى شوند. وراستى عجیب است همان طور که جریان تاریخى حره را که قتل عام اهالى مدینه وسپس اقدام به خراب کردن خانه خدا بود انجام داد، نواده اش سفیانى نیز چنین کارى را مى کند. وهمان طور که خوارج در برابر حضرت على (علیه السلام) ایستادند، خوارج از لشکر سید حسنى در برابر حضرت مهدى (علیه السلام) مى ایستند وتاریخ تکرار مى شود.
75.قتل نفس زکیه بین رکن ومقام
از نشانه هاى حتمى مقارن ظهور حضرت، قتل نفس زکیه است در مکه معظمه در مسجد الحرام شریفترین مکانها بین رکن ومقام ابراهیم. سیدى که از طرف حضرت ماموریت داشته که حجاج را به حضرت مهدى (علیه السلام) بخواند مى گیرند ودر چنین مقامى او را سر مى برزند.
76صیحه آسمانى را همه مى شنوند
از دیگر نشانه هاى حتمى صیحه آسمانى است که حتمى الوقوع است وهمه افراد شرق وغرب این صدا را در یک زمان مى شنوند وهر کس مطابق زبان خودش آن را مى شنود ومى فهمد ازفت الازفه وعده خدا نزدیک شد الا لعنه الله على القوم الظالمین هر آینه دورى از رحمت خدا براى قوم ستمگران است. وجبرئیل صدا مى زند نزدیک شد ظهور مهدى پسر حسن واجداد آن حضرت را تا على بن ابى طالب بر مى شمرد. نداى دیگر جبرئیل این است که الحق مع على ذریته حق با على وفرزندان على است. این قسم نداها به عربى است لکن هر کس به زبانى که به آن سخن مى گوید مى شنود به هر گوشى طبق لغت خودش مى رسد.
77.ظاهر شدن سر وسینه در خورشید
از نشانه هاى حتمى الوقوع که حتما باید واقع شود تا حضرت مهدى (علیه السلام) ظهور کند، پیدا شدن سر وسینه در خورشید است. سر وسینه وکفى در قرص خورشید پیدا مى شود واز آن صورت صدا بلند مى شود که حق با على وفرزندان او است. از علائم حتمى دیگر گرفتن آفتاب در پانزدهم رمضان وگرفتن ماهتاب در آخر ماه است. بر خلاف قواعد علم نجوم، این خسوف وکسوف واقع مى شود.
78.علائم دیگر ممکن است واقع شود
علامات متعدد دیگرى نیز ذکر شده که متدرجا واقع مى شود وبسیارى از آن نیز واقع شده است آنها از علائم حتمى نیست یعنى ممکن است زبدا در آن واقع شود.
در جلد 13 بحار الانوار ونجم الثاقب حاجى نورى ودارالسلام نیز که به فارسى نوشته شده، درباره علائم غیر حتمى مشروحا بحث شده است وراستى سزاوار است علاقمندان از این کتابها بهره ببرند.
پاورقى:
(1)
در روایتى که بعدا در این کتاب نیز مورد بحث قرار مى گیرد از هر پیغمبرى
خصوصیتى در حضرت مهدى (علیه السلام) است واز آن جمله این مطلب است که از
جهت مخفى ماندن، در رحم مادر همچون حضرت موسى مى باشد. (2) سوره قصص 28 آیه 5. (3) اللهم انجز لى ما وعدتنى واملا بى الارض عدلا وقسطا. (4) (جاء الحق وزهق الباطل ان الباطل کان زهوقا). سوره اسراء 17 آیه 81. (5)
فراموش نفرمائید که سخنان آیت الله شهید دستغیب در سال 1334 هجرى شمسى
مطابق 1357 قمرى است واکنون که این کتاب منتشر مى شود سال 1362 شمسى و1403
قمرى یعنى درست 28 سال قبل است وتاریخ مزبور مربوط به آن زمان مى باشد. (6)
خوب دقت بفرمائید مسئله ولایت فقیه واولى به تصرف بودنش که پایه جمهورى
اسلامى بر آن است چگونه در سى سال قبل به زبان شهید بزرگوار جارى مى شود
همان گونه که با طرد خوابنامه وخرافات دیگر بهانه براى فریب خوردن از خواب
آریا مهرى وتظاهر به دین کردن را از ساده لوحان مى گیرد. (7)
تذکر به سقوط خلافت عباسى پیش از قیام قائم علیه السلام شاید بخاطر تسکین
دل شیعیان از ناراحتى هائى که از این دولت غاصب مى دیدند باشد، وگر نه با
این فاصله زمانى آن را از نشانه هاى ظهور مهدى (علیه السلام) دانستن وجه
دیگرى بنظر نمى رسد.
79.زمین خالى از حجت نیست
(ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون).
از مطالب مسلم که در مذهب شیعه ضرورى است وعلاوه بر برهانهاى عقلى که بر آن اقامه شده است دلیلهاى نقلى وروایات متعدد نیز رسیده این است که از ابتداى آفرینش تا قیام قیامت هیچ وقت زمین از حجت خدا خالى نیست خواه پیغمبر یا وصى او یعنى امام. اگر زمین از حجت خالى بماند، دستگاه آفرینش بهم مى خورد.
80.کشاندن بندگان بسوى خدا
زیرا غرض از آفرینش کشانیدن بندگان بسوى خدا است ولازمه آن وجود حجت الهى مى باشد. اگر پیغمبر یا امام نباشد که خلائق را بسوى خدا سوق دهد، نقض غرض مى شود نیست یعنى ممکن است بدا در آن واقع شود.(1) در جلد 13 بحار الانوار ونجم الثاقب حاجى نورى ودار السلام نیز که به فارسى نوشته شده، درباره علائم غیر حتمى مشروحا بحث شده است وراستى سزاوار است علاقمندان از این کتابها بهره ببرند.
یعنى وقتى راهنماى الهى در میان خلق نباشد مردم رو به گمراهى وشهوات مى روند واز معنویات وروحانیت باز مى مانند، حجت الهى هم بر آنها تمام نیست دنیا را یک پارچه شهوات ومادیات فرا مى گیرد.
81.اول امام سپس مأموم
لذا فرمود اگر روى زمین بیش از دو نفر وجود نداشته باشد یکى از آنها امام است ودیگرى ماموم. هنگامى که خداوند مى خواهد خلائق را بیافریند نخست آدم، نماینده وخلیفه خود را مى آفریند، آنگاه از نسل او آدمیان را. نخست باید راهبر وراهنما معین شود سپس کسانى که براى رو به خدا آمدن وسوق الى الله آفریده مى شوند ابتدا باید مدیر ومدبر مشخص گردد، بعد دستگاه. از نسل اول تا زمان خاتم الانبیاء رشته نبوت وامامت متصل بوده است. هر کس شرح مفصل آن را مایل است به کتاب اثبات الوصیه مسعودى علیه الرحمه مراجعه نماید.
82.اتصال امامت به روز قیامت
از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) تا حجه بن الحسن العسکرى (علیه السلام) نیز در دین مقدس اسلام مشخص است وتا قیام قیامت این امامت متصل است. هیچ وقت امام از دنیا نمى رفت مگر اینکه امام پس از خودش را تعیین کرده بود. در کتابهاى روایت این معنى از مسلمیات است. هر یک از امامان ما نص صریح درباره جانشین خود داشته اند بویژه حضرت مهدى علیه السلام که از انبیاى گذشته واز خاتم الانبیاء وهر یک از آباء عظامش بر امامتش وخاتم الاوصیاء بودنش روایات متعدد رسیده است وهمه مژده به آمدن آن آقائى داده اند که وعده الهى بدست او انجام مى گیرد که غیز از گوینده لا اله الا الله محمد رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) نباشد، آن وعده اى که خدا به همه انبیاء داده که زمین را روزى از لوث شرک پاک مى کنم زمین را به بندگان صالح مى سپارم(2) عملى شدنش بدست حجه بن الحسن (علیهما السلام) است، فسق وفجور از زمین ریشه کن مى شود وجز خیر وخوبى، عدل واحسان نمى ماند. شهوترانى حرص وحسد، کینه وبخل کنار مى رود ومعنویت وروحانیت جایش قرار مى گیرد، در آن زمان است.
83.بى نیازى به برکت نور ولایت
زمان عجیب وبى نظیر است که همه انبیاء واولیاء انتظار مقدمش را مى کشیدند وآرزوى درک چنین زمانى را داشتند.
از جمله امورى که در زمان حضرت واقع مى شود، به برکت نور ولایت، بى نیازى نصیب مؤمنین مى شود یعنى چنان دلشان روشن مى گردد که ظلمت حرص از آنها بیرون مى رود، هر کس که خوراک معمولى خودش را داشته باشد، دیگر حرص نمى زند وخودش را نیازمند نمى بیند.
84.خوشى به برکت قناعت
مروى است کسى که مى خواهد زکوه واجبش را بپرازد بدنبال مستحق مى گردد، جار مى زند، اعلان مى کند، تا یک هفته عقب نیازمند مى گردد کسى پیدا نمى شود زکوه او را بگیرد. چون به برکت نور علم وولایت، همه خود را بى نیاز مى بینند لذا قانعند وراستى قناعت به آنچه خدا عنایت فرموده است موجبى دلخوشى مى شود وروزگارشان را به خوشى مى گذرانند چه روزگار مبارکى است.
85.وسائل سریع در خدمت امام زمان
خداوند، حجه بن الحسن (علیهما السلام) را براى آن زمان خاص، ذخیره فرموده است تا مقتضیات ظهورش فراهم گردد، مردم استعداد درک آن وجود مقدس را داشته باشند. حسب روایات شریف ومستفاد از اخبار آن است که خداوند براى پیشرفت ظاهرى آن حضرت وسائل سریعه را در اختیار او قرار مى دهد که مقدمات آن از ماشین وهواپیما فراهم شده است. وبه سرعت نور عدل را در جهان مى گستراند بقسمى که دیگر جنگ ونزاع پایان مى پذیرد حتى حیوانات متضاد دیگر با هم درگیرى ندارند.
86.مهدى به اتفاق مورخین حجه بن الحسن است
آن بزرگوار که مژده آمدنش را پیغمبران وامامان داده اند وخصوصیات زمان پر برکتش را نقل کرده اند، به اتفاق بسیارى از مورخان وراویان، شخص حجه بن الحسن العسکرى (علیه السلام) است. ابن صباغ مالکى در کتاب فصول المهمه اش وگنجى شافعى در کتاب البیان فى اخبار صاحب الزمان وحافظ ابونعیم در کتاب اربعین ومحیى الدین اعرابى در کتاب فتوحات مکیه اش مخصوصا تصریح مى نماید که آن حضرت محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم الصلوه والسلام مى باشد. حاجى نورى در کتاب النجم الثاقب نام علمائى را که درباره آن حضرت تالیفات دارند ذکر کرده است.
87.تولد مهدى مطابق کلمه نور
آن بزرگوار بنابر اشهر در سال 256 هجرى قمرى متولد گردید که به حساب ابجد تاریخ تولدش مطابق کلمه نور مى شود. پدرش حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) او را مخفى داشت مگر نزد خواص اصحابش. پس از فوت آن حضرت معتضد خلیفه عباسى جاسوس هائى به خانه آن حضرت فرستاد تا اگر فرزندى از آن جناب باشد دستگیر سازند در همان روز حضرت از انظار غائب گردید وهر چه گشتند او را نیافتند. در مدت 74 سال غیبت صغرى چهار نفر بعنوان نایب خاص آن حضرت معین شدند که قبلا تذکر داده شد.
88.ملاقات با مهدى در زمان غیبت
دیدن حضرت حجه در زمان غیبت کبرى تا خود آن حضرت نخواهد محال است اگر خود حضرت صلاح بداند خودش را به کسى نشان بدهد یا بشناساند وگر نه غیر ممکن است. البته بزرگان وصالحانى بوده وهستند که به این فضیلت وشرافت مفتخر شده ومى شوند. آنچه مسلم است کسى بعنوان سفارت ونیابت خاص از طرف آن حضرت به ایشان ملاقات نخواهد کرد وهر کس دعوى چنین ملاقاتى را بکند دروغگو است. اما براى مصالح متعدد واز آن جمله اعتقاد بیشتر اهل تقوى وشیعیان آن حضرت براى بزرگانى در هر زمان این سعادت پیش مى آید.(3)
89.نور ولایت در شب تار نورافشانى مى کند
از جمله کسانى که در اوائل غیبت کبرى به این سعادت نائل شدند ابراهیم بن مهزیار على بن مهزیار اهوازى است در جلد 13 بحار الانوار واکمال الدین واتمام النعمه صدوق والغیبه شیخ طوسى ذکر کرده اند. ابن مهزیار از طایفه اى است که آباء واجدادش با اهل بیت اردت خاصى داشتند همه پیروان ولایت بودند. جدش خدمت حضرت هادى (علیه السلام) مشرف مى شد شبى در بیابان تاریک جهت پیدا کردن آب براى وضو مى گشت ناگهان از مسواکى که در دست داشت نورى تابید ومنظره آب را بوسیله این نور پیدا کرد. نخست وحشت کرد بعد متوجه شد این نور طورى نیست که سوزش داشته باشد وضو گرفت ونمازش را خواند وپس از مدتى آن نور خاموش گردید. وقتى خدمت حضرت هادى (علیه السلام) رسید جریانش را گفت وسوال کرد این نور چه بود؟ حضرت فرمود این نور ولایت ما اهل بیت مى باشد غرضم ابن مهزیار پسر زاده چنین بزرگوارى است که ولایت را به ارث از آبائش برده است.
90.مژده آمدن مهدى در کتب آسمانى
(ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون).
مسئله امامت وخلافت امام دوازدهم حضرت مهدى علیه السلام وغایب شدن وسپس ظاهر شدن وجهان را پر از عدل کردن بقدرى مهم است که در کتابهاى آسمانى از آن خبر داده شده وپیغمبران گذشته امتهاى خود را مژده مى دادند که در آخر الزمان آقائى داعى الهى ظهور مى کند. وجز اهل صلاح بر زمین باقى نمى ماند. در آیه شریفه اى که تلاوت شد صریحا مى فرماید: در زبور نوشتیم که زمین را بندگان صالح من وارث مى گردند.(4)
در این آیه از زمان مهدى (علیه السلام) خبر مى دهد که زمین یک پارچه عدل وداد است ودیگر از کفر وفسق وفجور خبرى نیست. در صحف ابراهیم وتورات موسى وانجیل عیسى وچند جاى قرآن مجید از این جریان خبر مى دهد. واراده کردیم به کسانى که در زمین مستضعف شدند منت گذاریم وآنان را پیشوایان قرار داده ووارثین شان گردانیم.(5)
91.مفاسد اخلاقى از بشر برداشته مى شود
خداوند وعده فرموده است که زمین را پر از عدل وداد کند جمیع ملل عالم را خبر دار کرده است که این کره زمین عاقبت بخیر خواهد شد. غیر از مؤمن صالح بر روى آن نخواهد بود، ظلم وجور، فساد ونفاق، حسد وکینه دیگر نمى ماند. مروى است از ابتداى آفرینش بشر که قابیل بر هابیل حسد برد واو را کشت تا زمان ظهور حجه بن الحسن العسکرى (علیه السلام) این مرض در میان بشر خواهد بود. اما با ظهور حضرت، بقدرى علم قوى وایمان محکم مى گردد که در دلى ذره اى کینه وحسد نمى ماند، همه برادر وار مى گردند، مثل اعضاى یک بدن بدرد هم مى خورند وبا هم دوستى مى ورزند، ولذا برکات ظاهرى نیز بر آنها نازل مى شود وبه برکت حضرت وفور نعمت بحد نهایت مى رسد از آن جمله.
92.زمین گنجهایش را بیرون مى ریزد
حسب روایاتى که در این زمینه رسیده است زمین گنجهایش را بیرون مى دهد، نمى ماند گنجى در جوف زمین مگر اینکه آن را بیرون مى ریزد. آرى زمانى است که نور حجه بن الحسن (علیهما السلام) جهان را اداره مى کند(6) بشر مستغنى مى شود، هر جا برود نور مهدى (علیه السلام) است، مثل سایر زمانها نیست، قطعه اى خاص از زمان است که خداوند چنین اراده فرموده است.
93.نیروى قواى بدن در زمان مهدى
مروى است که در آن زمان جمیع قواى بدن افراد تغییر مى کند، چشم وگوش قوى مى شود، به قدرى بینائى قوى مى شود که تا چهار فرسخ را به آسانى مى بیند واگر حضرت حجه بن الحسن (علیهما السلام) بر سر چهار فرسخى سخن بفرماید گوشها مى شنود وچشمها جمالش را مى بیند. نسبت به قواى بدنى مثل دست وپا مروى است به قدرى قوى مى شوند که کوهها را با دست جدا مى کنند.
راستى که حقیقت بهشت در روى کره زمین در آن زمان تحقق پیدا مى کند. بى خود نیست که انبیاء واولیاء آرزوى چنین ایامى را مى گردند وبراى تعجیل آن دعا مى نمودند.
94.دعاى امام صادق در تعجیل فرج
در کتاب اقبال سید بن طاووس از جناب محمد بن مسلم روایت مى کند که گفت شب قدر (بیست وسوم ماه مبارک رمضان) رفم خدمت حضرت صادق (علیه السلام) تا احیاء بعبادت را در خدمت حضرت بگذرانم از اول شب تا آخر حضرت دعا ونماز مى خواند من هم پشت سر آقا بودم هر کارى مى کرد من هم مى کردم. پس از نماز صبح حضرت دعائى طولانى با حالت تضرع خواند از آن جمله در ضمن دعا چنین خواند: خدا شتاب کن در فرج کسى که بفرج او براى دوستانت گشایش است.(7) پس از آن پرسیدم آقا او کیست؟ فرمود فرزند زاده من نام او نام جدم است (یعنى خاتم الانبیاء محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) مهدى موعود است که در زمان او عدل بر پا مى گردد ظلم وجور، فسق وفجور از بین مى رود. لذا در شب بیست وسوم در هر حال مستحب است دعاى فرح حضرت ولى عصر (علیه السلام) خوانده شود.(8)
95.ثواب شهادت براى منتظران مهدى
باید شب وروز چشم براهش بود همانطور که شیوه اخیار وابرار بوده است. اگر کسى جدا آرزوى ولى عصر (علیه السلام) را داشته باشد وبه این آرزو بمیرد مثل این است که در خیمه ولى عصر است. کسى که با این تمنا بمیرد مثل کسى است که در راه خدا در رکاب ولى عصر شهید شده است.
96.جاى شبهه براى کسى نمانده است
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) وائمه هدى علیهم الصلوات والسلام بقدرى درباره آن حضرت سخن فرموده اند در مکانهاى متعدد وبه مناسبتهاى مختلف درباره مهدى (علیه السلام) بیان فرموده اند که جاى شبهه اى براى کس باقى نمانده است. اسمش را بیان فرمود که هم اسم من است (م ح م د) وکنیه اش کنیه من یعنى ابوالقاسم است وفرمود نهمین فرزند این حسین (علیه السلام) است واشاره به حضرت ابى عبد الله الحسین کرد یملا الارض قسطا وعدلا بعدما ملئت ظلما وجورا زمین را پر از عدل وداد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد. خصوصیاتش را بیان فرمود بقسمى که هیچ گونه ابهام واجمالى در کار نباشد از آن جمله.
97.اصحاب مهدى به عدد اصحاب بدر
عدد اصحابش را سیصد وسیزده نفر بیان مى فرماید البته این افراد نخستین هستند وبعدا به آنها ملحق مى کردند بعدد اصحاب بدر در رکاب خاتم الانبیاء (صلى الله علیه وآله وسلم). واین هم لطیفه اى است که یاران نخستین اسلام وکسانى که در ابتداى ظهور اسلام در رکاب پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) حاضر به فداکارى شدند به همان تعداد در رکاب فرزندش مهدى (علیه السلام) نیز براى تجدید حیات اسلام واجراء احکام قرآن جمع گردند.
98.ظهورش از مکه وملائکه یارش مى باشند
محل ظهورش از مکه معظمه خواهد بود وسلطنتش عالمگیر مى شود حکومتش تمام کرده زمین را فرا خواهد گرفت. هنگامى که ظهور مى فرماید جبرئیل طرف راستش ومیکائیل طرف چپش، اسرافیل در پیش وعزرائیل در عقبش روان اند وملائکه یارانش مى باشند. در این زمینه در کتابهاى تالیف شده درباره آن حضرت زیاد قلمفرسائى شده است.
99.رفع حوائج مردم به وسیله نواب اربعه
در زمان غیبت صغرى هفتاد وچهار سالى که بود وعرض شد چهار نفر بترتیب عهده دار نیابت از حضرت بودند عثمان بن سعید ومحمد بن عثمان وحسین بن روح وعلى بن محمد سمرى که اکنون قبر شریف ایشان در کنار بازار بغداد موجود ومزار مى باشد. در زمان نواب اربعه از اطراف واکناف هر کس از شیعیان مطلبى داشت به وسیله نواب با امام (علیه السلام) تماس مى گرفت ورفع مشکلش مى گردید. پس از غیبت کبرى ورجوع به علماء عاملین حسب فرمایش خود امام بشرحى که قبلا گذشت عذرى براى کسى باقى نمى ماند باید در عبادات واحکام دینى به فقهاء عدول مراجعه نمایند.
100.عمل به احتیاط هم باید به نظر علماء باشد
کسى نمى تواند بگوید من به علماء کارى ندارم ودر مسائل شرعى عمل باحتیاط مى کنم یا خودم رجوع به اخبار مى کنم واز روایات تکلیفم را مى فهمم. باید دانست که فهمیدن تکلیف شرعى از روى روایات وقرآن مجید کار همه کس نیست هر چیزى را اهلى است ودر هر کارى عقلاء به اهلش مراجعه مى کنند ودر فقه نیز باید به اهل خبره مراجعه کرد. عمل به احتیاط کار هر کس نیست اصلا شناختن راه احتیاط را باید خود علماء معین نمایند پس در خود عمل به احتیاط نیز احتیاج به رجوع به علماء است چه بسا کارهائى مى کند وبنظرش خوب ومطابق احیتاط است در حالى که احتیاط در ترک آن کار بوده است یا کارهائى را ترک مى کند به خیالش احتیاط کرده در حالى که احتیاط در بجاى آوردنش بوده است.
101.یکهزار وصد وپنجاه وشش حدیث درباره ظهور مهدى
اینک اشاره اى هم از علائم حتمى ظهور حضرت بکنم علاماتى که در اخبار از آن یاد شده ومقارن با ظهور آن حضرت است ولازم است همه آن را بدانند تا دروغ بودن ادعاى مدعیان اطل برایشان واضح تر گردد، قبلا نیز اشاراتى شده ودر ضمن صحبتهاى روز گذشته از بعض سخن رفت، اینک به دنباله آن. از طریق اهل بیت قریب یک هزار حدیث با سلسله سند امامى مذهب ویکصد وپنجاه وشش حدیث به طریق عامه راجع به علائم ظهور وزمان حضرت حجه وکیفیت غیبت وظهور آن حضرت رسیده است وراستى کمتر موضوعى است که این قدر به ان اهتمام داده باشند. در تعداد علائم حتمى مختلف ذکر شده ده ونه وهفت وپنج نیز ذکر کرده اند.
102.صیحه آسمانى در ماه رجب ورمضان
از نشانه هاى حتمى، صیحه آسمانى در ماه رجب است که سه مرتبه صدا از آسمان بلند مى شود ازفت الازفه بطورى که همه مى شنوند. دیگر در شب بیست وسوم ماه مبارک رمضان منادى در آسمان ندا مى کند موقع ظهور مهدى آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) است. نیست کسى که این ندا را نشنود، هر کس به زبان ولغت خودش آن را مى شنود، از آسمان اعلان ظهور حضرت بلند مى شود.
103.هیاهوى سفیانى پانزده ماه است
از علائم حتمى قبل از ظهور که قبلا نیز اشاره شد، خروج سفیانى است، پانزه ماه قبل از ظهور حضرت حجه بن الحسن (علیهما السلام) سفیانى ظاهر مى گردد. اسمش عثمان واسم پدرش عنبسه است، نسبتش هم به یزید بن معاویه مى رسد در وادى یابس حدود شام آشکار مى گردد خیلى زشت رو است، آبله رو ویک چشمى (اعور) است، سرش بزرگ وبه اندازه سر گاو است.
سه شبانه روز در مدینه همچون جدش یزید، قتل وغارت مى کند، از حضرت مهدى (علیه السلام) تجسس مى کند که در بیابان بیداء لشکریانش به زمین فرو مى روند. مدت سلطنتش شش ماه است وهیاهو وفتنه اش پانزده ماه مى باشد.
104.دجال، ساحرى شوم
از دیگر علائم حتى الوقوع، خروج دجال است. در کتاب بحار جلد 13 تفصیلش را ذکر کرده است بطور مجمل، انسانى است مهیب وبه حسب خلقت یک چشم بیشتر ندارد وجاى چشم دیگرش صاف است نه اینکه کور است بلکه جاى چشم دیگرش پوست است. آن یک چشم هم در پیشانیش قرار گرفته است ودر داخل چشمش قطعه خونى نمایان است. دجال ساحرى ماهر وشوم است، از جمله سحرهایش نشان دادان آب ونان به مردم است، انواع نمایشات به همراه دارد که به هر نقشى عده اى را مى فریبد.
105.اهل ایمان را نمى تواند بفریبد
هر کافر ومنافق وضعیف الایمانى پیرو دجال مى شود اما مؤمن فریب او را نمى خورد ودر روایت چنین رسیده که مؤمن تا به دجال رسید، سوره اى از قرآن مى خواند وآب دهان به صورتش مى اندازد ورد مى شود. شر وسحر او به اهل ایمان ضررى نمى زند وکارگر نخواهد بود. البته کسى که تکیه اش به خداست هیچ کس نمى تواند ضررى به او بزند مگر آنکه خدا مقدرش فرموده باشد وآنچه هم خدا مقرر بفرماید خیر شخص در آن است.
106.عیسى در رکاب مهدى
در کتاب صحیح بخارى وصحیح مسلم ومسند ابى داود وغیر اینها از کتب معتبر عامه روایت از رسول خدا نقل نموده اند که هنگام ظهور حجه بن الحسن (علیه السلام) عیس ابن مریم از آسمان نازل مى شود وعقب سر امام زمان (علیه السلام) نماز مى خواند فرمود: چگونه اید شما مسلمانان هنگامى که عیسى بن مریم در میان شما (به نماز ایستاده است در حالى که) امام جماعت شما مهدى آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) است. وهمچنین فرمود گمراه نشود امتى که اولش من وآخرش مهدى ووسطش عیسى است. در روایت صحیح دیگر است که عیسى دست حضرت مهدى (علیه السلام) را مى گیرد (وبا آن حضرت بیعت مى نماید) حضرت به او مى فرماید جلو بایست (تا با تو نماز گذاریم) عیسى عرض مى کند شما سزاوارترید به امامت.
107.تبلیغات فرقه ضاله در دهات
مخصوصا در علائم حتمى ظهور امام زمان تاکید نمودم تا صداى من بگوش بى خبران برسد مخصوصا در دهات که کمتر با کتاب ومجالس وعظ وعلماء سر وکار دارند لذا فرقه ضاله هم بیشتر تبلیغاتش را در این دهات مى کند. البته من وشما هم مقصریم باید افراد کتاب خوان وجوانان متعهد بروند این حقائق را نشر دهند بگوش این بیچاره هاى بى خبر برسانند کتابهاى مناسب درباره حضرت مهدى (علیه السلام) منتشر نمایند. به اینها برسانند که هیچ یک از علائم حتمى ظهور آقا هنوز واقع نشده است.(9)
108.منافع امام غائب کدام است؟
خلاصه بحثهاى گذشته درباره مهدى علیه السلام این شد که مصلحت الهى اقتضاء مى نمود امام دوازدهم مدتى از انظار غائب بماند وپس از مدت معلوم نزد پروردگار او را آشکار سازد وزمین را از ستم پاک سازد وخداپرستى را رایج فرماید وهر کس هنگام ظهور امام زمان را معین کند دروغ گفته است واین دانش ویژه خداوند است. همچنین پس از غیبت صغرى دیگر نیابت خاص تمام شده وهر کس بعنوان سفارت ونیابت از آن حضرت دعوى دیدن حضرت را بکند وپیغام آقا را به این وآن برساند، او نیز دروغگو است. اما مطالبى که باید اکنون عنوان شود فائده امام غائب است در زمان غیبت کبرى چگونه خلق از او بهره مى برند در حالى که او را نمى بینند ونمى شناسند.
109.نزول رحمتها ودفع بلاها
اما منافع وجود مبارکش قطع نظر از حضور یا غیبتش را نباید از نظر دور داشت. اصلا وجود امام (علیه السلام) موجب نزول رحمتهاى الهى وواسطه در فیض است. هر خیرى به هر کس که مى رسد به برکت ووسطیت آقا است وبرکات عمومى نیز بواسطه او است. همانطورى که هر بلائى از هر کس دفع مى شود یا بلاهاى عمومى که مرتفع مى گردد، آن هم به شفاعت ووسطیت آن بزرگوار است چه حاضر باشد یا غائب. از حیث روایت، نخستین کسى که این پرسش را نمود جناب جابر بن عبد الله انصارى بود:
110.فایده آفتاب از پشت ابر
جابر از صحابه خاص رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) است، پس از آنکه پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) خبر داد که وصى دوازدهمین من داراى دو غیبت است غیبت صغرى وغیبت کبرى وخلق از دیدارش محرومند، جابر پرسید یا رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) آیا مردم در زمان غیبتش از او بهره مى برند؟ فرمود: قسم به خدائى که مرا به پیغمبرى برگزید، همه مردم از وجودش بهره مى برند مانند بهره بردنشان از آفتاب در روز ابرى. این تشبیه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) است که پرده غیبت را همچون ابر در برابر نور افشانى آفتاب ذگر مى فرماید: در روز ابراى درست است که خورشید نمایان نیست ولى روشنى که هست مردم از دیدن قرص خورشید محرومند ولى منافعش به آنها مى رسد. نکته دیگر تعبیر به استفاده همه مردمان مى فرماید چه مؤمن وچه کافر، چه شیعه وچه سنى همه از وجود مبارکش بهره مند مى گردند که واسطه در فیض بودنش هست نزول رحمتها ودفع بلاها چه شخصى وچه اجتماعى از برکات وجودى آن بزرگوار است.
پاورقى:
(1) بدا به معنى آشکار شدن ودر اصطلاح دگرگونى مقدرات را گویند، آنچه باید واقع شود نشود وآنچه بنا نبود واقع شود بشود. از ضروریات مذهب شیعه مسئله بدا است که از آیه شریفه یمحو الله ما یشاء ویثبت استفاده مى کنند یعنى خدا هر چه را بخواهد (از مقدراتى که فرموده) محو وآنچه را بخواهد ثبت مى فرماید. البته اشکالاتى به این مسئله شده وشبهاتى پیش مى آید که در ضمن سئوالات 82 پرسش از شهید آیت الله دستغیب مطرح شده وبا پاسخهاى کافى شافى آن بزرگمرد مکرر به چاپ رسیده است. براى دانستن آن به کتاب 82 پرسش مراجعه فرمائید. ناشر. (2) (ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون). سوره انبیاء 21 آیه 105. (3) در کتاب داستانهاى شگفت اثر بى نظیر شهید محراب آیت الله دستغیب داستانهاى واقعى متعددى از این قبیل بزرگان در زمان حاضر نقل شده است که توسط حضرت مهدى (علیه السلام) چه بیمارها که شفا یافتند وچه درماندگى که رفع گرفتاریشان گردید وچه حاجتمندانى که نیازشان برآورده شد وراستى همانطور که آن شهید در مقدمه اش نوشته این کتاب براى زیادتى ایمان به غیب وامید به خدا وتوسل به اهل بیت بسیار نافع است. (4) (ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون). سوره انبیاء 21 آیه 105. (5) (ونرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین). سوره قصص 28 آیه 5. (6) (واشرقت الارض بنور ربها) سوره زمر 39 آیه 69. (7) اللهم عجل فى فرج من بفرجه فرج اولیائک کتاب اقبال. (8) اللهم کن لولیک حجه بن الحسن صلوتک علیه وعلى آبائه فى هذه الساعه وفى کل ساعه ولیا وحافظا وناصرا ودلیلا وعینا حتى تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا. مفاتیح الجنان – اعمال روز جمعه. (9) البته در صفحات قبل خواندید بنابر بعض روایات انقراض سلسله خلفاى عباسى قبل از ظهور مهدى (علیه السلام) از نشانه هاى حتمى شمرده شده که قرنها قبل واقع شده است وبر فرض که این طور بگیریم منظور علائم حتمى مقارن ونزدیک ظهور آن حضرت مى باشد. (10) مقام مهدى (علیه السلام) هم اکنون در حله عراق موجود است ومحل زیارت وعبادت اخیار مى باشد.