اسماعیل بن احمد می گوید: سر راه امام حسن عسکری (علیه السلام) نشستم، وقتی که از نزدیک عبور می کرد،از فقر خود شکایت کردم و در خواست کمک نمودم! گفتم: به خدا یک درهم بیشتر ندارم، صبحانه و شام نیز ندارم!آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ می خوری… چون تو 200 درهم زیر خاک پنهان کرده ای. سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داری به اسماعیل بده. غلامش صد دینار به من داد.
سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: این را بدان که هرگاه احتیاج بسیاری به آن دینارهائی که در زیر خاک نهاده ای پیدا کردی، از آنها محروم خواهی شد. اسماعیل می گوید: همان گونه که امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد… زیرا ۲۰۰ دینار در زیر خاک پنهان نموده بودم، تا برای آینده ام پس انداز باشد. اما مدتی گذشت نیاز شدید به آن پیدا نمودم، رفتم تا آن را از زیر خاک بیرون آورم، خاک را رد کردم دیدم پولها نیست.
معلوم شد پسرم اطلاع پیدا کرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار کرده است.. چیزی از آن پولها به دستم نرسید و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شدید نیاز از آن پولها محروم شدم.
📚اصول کافی،باب مایفصل به
دعوی المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹