انواع دارو و درمان از نظر اعتقاد :
حالت اول: داروها مختلف است یکسری نیاز به داشتن اعتقاد به پیامبر(ص) دارد مانند: شربت عسل و سیاه دانه.
حالت دوم: یکسری از داروها نیاز به اعتقاد به خود دارو دارد. مثلاً تربت امام حسین(ع). در روایت میفرمایند: درمان هر درد است و اگرچیزی با آن مخلوط شود فاسدش میکند و همچنین اعتقاد ضعیف نیز اثرش را کم می نماید.کسی که یقین داشته باشد تربت امام(ع) برای او درمان است همان برای او کفایت میکندو نیاز به داروی دیگر پیدا نخواهد کرد.
( ما ورد فی تربه قبر الحسین(ع) من أنها شفاء من کل سقم، قال: و إنما یفسدها ما یخالطها من أوعیتها و قله الیقین لمن یعالج بها، فأما من أیقن من أنها له شفاء إذا یعالج بها کفته بإذن الله من غیرها مما یعالج به. /از کتاب طب الرسول از – کامل الزیارات: 470. )
در داروی سیاه دانه و عسل اعتقاد به پیامبر(ص) لازمه درمان بود و در این دارو اعتقاد به تربت باید وجود داشته باشد.
حالت سوم: این است که باید عقیده داشته باشی این دارو برای این نوع بیماری مفید است. یعنی دارو را فقط به قصد آن بیماری مصرف نمایی خوب میشوی و برای بیماری دیگری مؤثر نیست. مثل آب زمزم. در روایتی از پیامبر(ص) است که میفرمایند: آب زمزم درمان است برای آن بیماری که انسان بقصد درمانش آن آب را می خورد.
( القسم الثالث: الدواء الذی یتوقف علی الاعتقاد بدوائیه الشیء لمرض ورد عن النبی(ص) فی ماء زمزم من أنه دواء لما شرب له/از کتاب طب الرسول از – طب الأئمه: 52. )
اگر آب زمزم را بقصد ورم میخوری تب را درمان نمیکند و اگر آب زمزم را بقصد چشم درد مصرف کنی تب را درمان نمیکند. این غیر از اعتقاد به پیامبر(ص) و دارو است. باید بیماری را قصد کنی.
حالت چهارم این است که اگر به قصد استشفاء مصرف نمایید اثر میکند. مانند روایتی از حضرت علی(ع) که میفرمایند: آن غذایی که درون سفره یا بیرونش میافتد بخورید درمان هر دردی است به اذن خدا البته برای کسی که بخواهد خود را با آن درمان کند.
( ما ورد عن أمیرالمؤمنین(ع) کلوا ما یسقط فی الخوان، فإن فیه شفاء من کل داء بإذن الله لمن أراد أن یستشفی به. /از کتاب طب الرسول از – المحاسن 2: 444، ح 323.)
یعنی اگر به قصد استشفاء بخوری خوب میشوی. اگر بدون قصد استشفاء بخوری اثر نمی کند. پس این دارو برای کسی است که بخواهد خود را با آن درمان کند.
حالت پنجم داروی عجیبی است. در روایات چیزهایی آمده که اگر بعنوان دارو استفاده کنیم درمان میکند و اگر بعنوان غیر دارو استفاده نماییم میتواند ضرر داشته باشد مانند بادمجان. روایتی از پیامبر(ص) داریم که میفرمایند: بادمجان را بخورید. کسی که اعتقاد دارد بادمجان برای او بد است اگر بخورد بیمار میشود و کسی که بادمجان را بعنوان دارو مصرف نماید برای او دارو خواهد بود.
( روی فیه عن رسول الله(ص) أنه قال: «کلوا الباذنجان فمن أکلها علی أنها داء کانت داء، و من أکلها علی أنها دواء کانت دواءاً»/از کتاب طب الرسول از – مکارم الأخلاق: 184.)
مسئله اعتقاد خیلی بحث حساسی است. شخصی بادمجان میخورد و میگفت برایم ضرر دارد و بدنم تاول میزند و همانجا این اتفاق افتادو یک نفر دیگر میگفت بادمجان هر دردی را خوب میکند و میخورد و همانجا خوب میشد. در طب سنتی میگویند بادمجان سودا زا است. البته درست هم میگویند چون عقیده شان این است همین اتفاق در بدنشان خواهد افتاد. ولی در روایات ما میفرمایند بادمجان سودا براست و واقعاً هم همینطور است چون اعتقاد براین است.